القيادة و الروابط الاجتماعيّة











القيادة و الروابط الاجتماعيّة



وَالْصَقْ بِأَهْلِ الْوَرَعِ وَالصِّدْقِ؛ ثُمَّ رُضْهُمْ عَلَي أَلَّا يُطْرُوکَ وَلَا يَبْجَحُوکَ بِبَاطِلٍ لَمْ تَفْعَلْهُ، فَإِنَّ کَثْرَةَ الْإِطْرَاءِ تُحْدِثُ الزَّهْوَ، وَتُدْنِي مِنَ الْعِزَّةِ.

وَلَا يَکُونَنَّ الُْمحْسِنُ وَالْمُسِي ءُ عِنْدَکَ بِمَنْزِلَةٍ سَوَاءٍ، فَإِنَّ فِي ذلِکَ تَزْهِيداً لِأَهْلِ الْإِحْسَانِ فِي الْإِحْسَانِ، وَتَدْرِيباً لِأَهْلِ الْإِسَاءَةِ عَلَي الْإِسَاءَةِ! وَأَلْزِمْ کُلاًّ مِنْهُمْ مَا أَلْزَمَ نَفْسَهُ. وَاعْلَمْ أَنَّهُ لَيْسَ شَيْ ءٌ بِأَدْعَي إِلَي حُسْنِ ظَنِّ رَاعٍ بِرَعِيَّتِهِ مِنْ إِحْسَانِهِ إِلَيْهِمْ، وَتَخْفِيفِهِ الْمَؤُونَاتِ عَلَيْهِمْ.

وَتَرْکِ اسْتِکْرَاهِهِ إِيَّاهُمْ عَلَي مَا لَيْسَ لَهُ قِبَلَهُمْ. فَلْيَکُنْ مِنْکَ فِي ذلِکَ أَمْرٌ يَجْتَمِعُ لَکَ بِهِ حُسْنُ الظَّنِّ بِرَعِيَّتِکَ، فَإِنَّ حُسْنَ الظَّنِّ يَقْطَعُ عَنْکَ نَصَباً طَوِيلاً.

وَإِنَّ أَحَقَّ مَنْ حَسُنَ ظَنُّکَ بِهِ لَمَنْ حَسُنَ بَلَاؤُکَ عِنْدَهُ، وَإِنَّ أَحَقَّ مَنْ سَاءَ ظَنُّکَ بِهِ لَمَنْ سَاءَ بَلَاؤُکَ عِنْدَهُ. وَلَا تَنْقُضْ سُنَّةً صَالِحَةً عَمِلَ بِهَا صُدُورُ هذِهِ الْأُمَّةِ، وَاجْتَمَعَتْ بِهَا الْأُلْفَةُ، وَصَلَحَتْ عَلَيْهَا الرَّعِيَّةُ. وَلَا تُحْدِثَنَّ سُنَّةً تَضُرُّ بِشَيْ ءٍ مِنْ مَاضِي تِلْکَ السُّنَنِ، فَيَکُونَ الْأَجْرُ لِمَنْ سَنَّهَا، وَالْوِزْرُ عَلَيْکَ بِمَا نَقَضْتَ مِنْهَا. وَأَکْثِرْ مُدَارَسَةَ الْعُلَمَاءِ، وَمُنَاقَشَةَ الْحُکَمَاءِ، فِي تَثْبِيتِ مَا صَلَحَ عَلَيْهِ أَمْرُ بِلَادِکَ، وَإِقَامَةِ مَا اسْتَقَامَ بِهِ النَّاسُ قَبْلَکَ.

ترجمه: اصول روابط اجتماعي رهبران

تا مي تواني با پرهيزکاران و راستگويان بپيوند، و آنان را چنان پرورش ده که تو را فراوان نستايند، و تو را براي اعمال زشتي که انجام نداده اي تشويق نکنند، که ستايش بي اندازه خودپسندي مي آورد، و انسان را به سرکشي وا مي دارد.

هرگز نيکوکار و بدکار در نظرت يکسان نباشند، زيرا نيکوکاران در نيکوکاري بي رغبت، و بدکاران در بدکاري تشويق مي گردند، پس هر کدام از آنان را برأساس کردارشان پاداش ده. بدان اي مالک! هيچ وسيله اي براي جلب اعتماد والي به رعيّت بهتر از نيکوکاري به مردم، و تخفيف ماليات،

و عدم اجبار مردم به کاري که دوست ندارند، نمي باشد، پس در اين راه آنقدر بکوش تا به وفاداري رعيّت، خوشبين شوي، که اين خوشبيني بارسنگين رنج آور مشکلات را از تو بر مي دارد، پس به آنان که بيشتر احسان کردي بيشتر خوشبين باش، و به آنان که بدرفتاري نمودي بدگمان تر باش. و آداب پسنديده اي را که بزرگان اين امّت به آن عمل کردند، و ملّت اسلام با آن پيوند خورده، و رعيّت با آن اصلاح شدند، بر هم مزن، و آدابي که به سنّتهاي خوب گذشته زيان وارد مي کند، پديد نياور، که پاداش براي آورنده سنّت، و کيفر آن براي تو باشد که آنها را در هم شکستي. با دانشمندان، فراوان گفتگو کن، و با حکيمان فراوان بحث کن، که مايه آباداني و اصلاح شهرها، و برقراري نظم و قانوني است که در گذشته نيز وجود داشت.