آگاهي سياسي در نبرد صفّين











آگاهي سياسي در نبرد صفّين



الف- بعد از «ليلة الهرير» آن شبي که جنگ عمومي تا صبح تداوم يافت و لشگريان شام تار و مار شدند و بسياري در فُرات غرق گرديدند، با حيله و تزوير عمرو عاص، سپاه شام دست از جنگ کشيدند و قرآن ها را بالاي نيزه زدند که بسياري از لشگريان امام علي عليه السلام فريب خوردند و باور کردند که:

معاويه و شاميان صُلح طلب هستند.

معاويه و شاميان پشيمان شدند و راه هدايت را مي پيمايند.

که اينگونه شک و ترديدها در لشگر حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام تزلزل ايجاد کرد.

امام علي عليه السلام با هشياري کامل فرمود:

فريب نخوريد، شاميان صلح طلب نيستند، مي خواهند در اين چند قدمي پيروزي، جانِ سالم بِدَر ببرند، و خود را نجات دهند و حالت نه جنگ و نه صلح را تداوم دهند.

و رهنمود داد که:

عِبادَ اللَّهِ وَ امْضُوا عَلَي حَقِّکُمْ وَ صِدْقِکُم، اِنَّهُم لَيْسُوا بِاَصْحابِ دِينٍ وِ لا قُرآنٍ

(اي بندگان خدا، در تداوم حق و راستي خود بکوشيد که شاميان نه اهل دين و نه اهل قرآن مي باشند).[1] .

ب- پس از قرار دادن قرآنها بالاي نيزه ها و ايجاد تزلزل در لشگريان کوفه، عدّه اي از منافقان چند چهره گرد و غبار فتنه را پراکندند و دست به يک کودتاي نظامي در درون ارتش حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام زدند.

به امام علي عليه السلام فشار مي آوردند که جنگ بايد تعطيل شود و به حَکَميَّت بايد رو بياوريم

و مُصِرّانه از حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام مي خواستند مالک را از خطّ مقدّم نبرد فراخواند،

در حالي که لشگر مالک پيشروي کرده و به نزديکي خيمه فرماندهي معاويه رسيده بود و نزديک بود که کار جنگ با نابودي معاويه يکسره شود.

امّا اشعث بن قيس ها و ديگر منافقان نفوذي دست از فشار سياسي برنداشتند و تهديد کردند يا مالک را برگردان و يا با تو مي جنگيم.

امام علي عليه السلام با هشياري کامل به مالک پيام داد که:

اَقْبِلْ اِلَيَّ فَاِنَّ الْفِتْنَةَ قَدْ وَقَعَتْ

(مالک باز گرد که فتنه در لشگريان تحقّق يافت).[2] .

زيرا کودتاي نظامي در درون ارتش حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام خطراتي مهمّ پديد مي آورد، گرچه متارکه جنگ در آن شرائط حسّاس بسيار غمبار بود و پيروزي سپاه امام علي عليه السلام تنها به چند ضربه شمشير بستگي داشت، امّا براي مقابله با فتنه ها چاره اي جُز متارکه جنگ نبود.

ج - پس از تحميل حَکَميَّت، و سرپيچي از فرمان حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام، آنگاه که ابوموسي أشعري فريب خورد، و عمرو عاص نيرنگهاي خود را تحقّق بخشيد و با دوروئي و تزوير همه چيز را به بازي گرفت.

گروهي حزب خوارج را تشکيل دادند و برضِدِّ حکومت امام علي عليه السلام شورش کردند که چرا حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام حکميَّت را پذيرفت؟

و گروهي ديگر پشيمان شدند که چرا بر امام علي عليه السلام فشار ايجاد کرده و در آستانه پيروزي، تلخي شکست را چشيدند.

حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام در چند سخنراني حساب شده ماجراي حکميّت را افشا کرد.









  1. کامل ابن أثير جلد 3 ص 316.
  2. کامل ابن أثير جلد 3 ص 317.