فلسفه بعثت پيامبران (نبوّت عامّه)











فلسفه بعثت پيامبران (نبوّت عامّه)



خدا پيمان وحي را از پيامبران گرفت، تا امانت رسالت را به مردم برسانند، آنگاه که در عصر جاهليت ها.

بيشتر مردم، پيمان خدا را ناديده انگاشتند، و حق پروردگار را نشاختند، و برابر او به خدايان دروغين روي آوردند، و شيطان مردم را از معرفت خدا باز داشت، و از پرستش او جدا کرد، خداوند پيامبران خود را مبعوث فرمود، و هر چند گاه متناسب با خواسته هاي انسان ها رسولان خود را پي در پي اعزام کرد، تا وفاداري به پيمان فطرت[1] را از آنان باز جويند، و نعمت هاي فراموش شده را به ياد آورند، و با ابلاغ احکام الهي، حجّت را بر آنها تمام نمايند، و توانمنديهاي پنهان شده عقل ها را آشکار سازند، و نشانه هاي قدرت خدا را معرّفي کنند، مانند:

سقفِ بلند پايه آسمانها بر فراز انسانها، گاهواره گسترده زمين در زير پاي آنها، و وسائل و عوامل حيات و زندگي، و راه هاي مرگ و مردن، و مشکلات و رنج هاي پيرکننده، و حوادث پي در پي، که همواره بر سر راه آدميان است.

خداوند هرگز انسانها را بدون پيامبر، يا کتابي آسماني، يا برهاني قاطع، يا راهي استوار، رها نساخته است، پيامبراني که با اَندک بودن ياران، و فراواني انکار کنندگان، هرگز در انجام وظيفه خود کوتاهي نکردند، بعضي از پيامبران، بشارت ظهور پيامبر آينده را دادند، و برخي ديگر را پيامبران گذشته معرّفي کردند، بدينگونه قرن ها پديد آمد، و روزگاران سپري شد، پدران رفتند و فرزندان جاي آنها را گرفتند.









  1. چون انسان از نظر روان و فطرت خداجوست، و در روانشناسي امروز نيز بُعد مذهبي را يکي ازابعاد وجودي روح آدمي پذيرفته اند، اگر موانعي نباشد، انسان از نظر روان و فطرت به سوي خدا گرايش دارد و خدا را در همه جا مي جويد.