هوشياري و دور انديشي در مسائل سياسي











هوشياري و دور انديشي در مسائل سياسي



5 نفر در زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم هم قَسَم شدند که پس از رسول گرامي اسلام صلي الله عليه وآله وسلم از يکديگر حمايت کنند تا خلافت در دست آنان باشد، و به ترتيب خلافت کنند، مانند:

«خليفه اوّل، خليفه دوّم، سالم مولاي ابوحنيفه، ابوعبيده جرّاح و خليفه سوم»،

و نامه اي هم تنظيم کردند و همگي آن را امضا کردند که به صورت عهد نامه اي مکتوب و سندي تاريخي باقي بماند،

و چون نامه را به ابوعبيده سپردند، بارها خليفه دوّم مي گفت:

ابوعبيده امين امّت است.

طبق نقشه از پيش تعيين شده، خليفه اوّل به خلافت رسيد،

و سپس با وصيّت خليفه اوّل، خليفه دوّم خلافت را به دست گرفت.

چون در زمان خليفه دوّم، ابوعبيده و سالم مردند، تنها هم پيمانِ سوگند خورده اش خليفه سوم بود که مي بايست به خلافت برسد،

امّا به اين سادگي ها نمي شد، که خليفه دوّم طرح شوراي شش نفره را مطرح مي کرد و مي گفت:

اگر ابوعبيده يا سالم زنده بودند خلافت را به آنها مي سپردم.[1] .

حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام در يک گفتگوي سياسي با عموي پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم عبّاس با هشياري و دورانديشي تمام نقشه ها و اهداف شوم طرّاحان شوراي شش نفره را افشا کرد و خطاب به عبّاس فرمود:

به خدا سوگند که خلافت را از بني هاشم دور کردند.

عبّاس گفت:

پسر برادر من، از کجا چنين قضاوتي مي کني؟

پاسخ داد:

سعد بن ابي وقّاص با عبدالرّحمن بن عوف چون پسرعموي يکديگرند، مخالفت نمي کند و هر دو يک رأي دارند،

و عبدالرّحمن نيز داماد عثمان است، پس اين سه نفر يکي هستند (عبدالرّحمن هم داماد عمر بود و هم شوهر خواهر مادري عثمان)،

حال اگر طلحه (گرچه طلحه از قبيله بني تميم بود و به عثمان تمايل داشت) و زبير به من رأي دهند، گر چه سه نفر مي شويم، امّا فائده اي ندارد، زيرا عمر دستور داد، اگر مساوي شدند، رأي گروهي ترجيح دارد که عبدالرّحمن در آن است،

پس سرنوشت شورا روشن است که عثمان انتخاب خواهد شد.[2] .









  1. تاريخ طبري ج2138 /1.
  2. انساب الاشراف ج5 ص19.