نمونه ها











نمونه ها



الف- قالَ علي عليه السلام:

«وَ اَيْمُ اللَّهِ لَوْلا مَخافَةَ الْفُرْقَةِ بَيْنَ الْمُسْلِمينَ وَ اَنْ يَعُوْدَ الْکُفْرُ وَ يَبُورَ الدّينُ لَکُنَّا عَلَي غَيْرِ ما کُنَّا لَهُمْ عَلَيْهِ...»[1] .

(سوگند به خدا اگر از اختلاف مسلمانان و بازگشت آنان به کفر و الحاد، و از فرسودگي دين نمي ترسيدم، ما روش مبارزاتي مان با غاصبان غير از اين راه بود که موجود است.)

در اين حديث ترس از اختلاف امّت، و ضعف و بي ايماني آنان و خطر نابودي دين را مانع قيام مسلّحانه معرّفي مي کند.

ب- قالَ عليّ عليه السلام:

«فَلَمَّا مَضَي صلي الله عليه وآله وسلم تَنازَعَ الْمُسْلِمُونَ الْأَمْرَ مِنْ بَعْدِهِ...فَخَشيتُ اِنْ لَمْ اَنْصُرِ الْإسْلامَ وَ اَهْلَهُ اَري فيهِ ثَلْماً اَوْ هَدْماً، الْمُصيبَةُ بِهِ عَلَيَّ اعْظَمَ مِنْ فَوْتِ وِلايَتِکُمُ الَّتي اِنَّما هِيَ مَتاعُ اَيَّامِ قَلائِلَ...»[2] .

(چون رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم از دنيا رفت، مسلمانان ايمانشان ضعيف شد، در مورد خلافت به نزاع برخاستند، سوگند به خدا گمان نمي کردم کسي در آن طمع کند، و مرا از حقّم دور نمايد، ديدم گروهي از اسلام (مرتدّ) شده برگشتند!!

و مي خواستند دين محمّد صلي الله عليه وآله وسلم را از بين ببرند!!

لذا ترسيدم که اگر اسلام و مسلمانان موجود را ياري ننمايم، در آن رخنه و خرابي پديد آيد، که مصيبت آن به مراتب از مصيبت غصب خلافتم بيشتر باشد، و آن زمامداري چند روز دنيا است!!)

ج- قال عليّ عليه السلام:

«بايَعَ النَّاسُ لِاَبي بَکْرٍ وَ اَنَا وَ اللَّهِ اَوْلي بَالْأمْرِ مِنْهُ وَ اَحَقُ بِهِ مِنْهُ، فَسَمِعْتُ وَ اَطَعْتُ مَخافَةَ اَنْ يَرْجِعَ النَّاسُ کُفَّاراً يَضْرِبُ بَعْضُهُمْ رِقابَ بَعْضٍ بِالسَّيْفِ...»[3] .

مولاي متّقيان در حديث مفصّلي که بخشي از آن را آورده ايم، در مورد فلسفه عدم قيام مسلّحانه اش مي فرمايند:

(مردم وقتي با ابابکر بيعت کردند که من از او شايسته تر، و براي خلافت سزاوارتر بودم، ولي کنار آمدنم براي اين بود که ترسيدم مردم از دين برگردند، و با شمشير گردن همديگر را بزنند!!)

در اين فراز نيز ترس از اختلاف و خونريزي و بازگشت به کفر، مانع قيام حاد اميرالمؤمنين عليه السلام گرديده است.

د- قال عليّ عليه السلام:

«اَتَحْسِبينَ اَنْ تَزُولَ هذِهِ الدَّعْوَةِ مِنْ الدُّنْيا؟»

آنگاه که صورت همسر خود را نيلي ديد، و ستمکاري دشمن از اندازه فزون ديد، دست به شمشير برد و فرمود:

همسرم، مي توانم حقّ تو را بگيرم.

که بانگ اذان بلند شد:

اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم

حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام خطاب به حضرت زهرا عليها السلام فرمود:

آيا دوست داري که نام رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم بماند؟ يا انتقام تو را بگيرم؟

حضرت زهرا عليها السلام فرمود:

نه، دين اسلام و نام رسول خدا بماند.

امام علي عليه السلام ادامه داد:

فَهُوَ ما اَقُولُ لَکِ[4] .

«پس راه همان است که من توضيح دادم.»

با داشتن قدرت دفاعي در سرکوبي دشمن، و تنبيه متجاوزان به حريم عترت، براي حفظ أساس اسلام سکوت مي کند، و به انتقام جوئي روي نمي آورد.









  1. بحارالانوار ج32 ص61.
  2. نامه 62 نهج البلاغه.
  3. کنزالعمّال ج5 ص724 حديث 14243.
  4. شرح ابن ابي الحديد ج20 ص326.