حمايت از اباذر مظلوم و بي اعتنائي به ستمگران











حمايت از اباذر مظلوم و بي اعتنائي به ستمگران



از ديدگاه امام علي عليه السلام يکي از اصول مهمّ سياست توحيدي، حمايت از مظلوم و برخورد با ظالم است.

حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام در حکومت خلفاء براي حفظ اسلام، و نظام امّت اسلامي بردباري هاي زيادي از خود نشان داده بود،

امّا هرگاه که مي توانست از مظلومي دفاع کند، در برابر ستمگري هاي خلفاء مي ايستاد و به آنها اعتراض مي کرد.

وقتي خليفه سوم، اباذر را به ربذه تبعيد کرد، منادي ندا داد که هيچکس حق ندارد اباذر را بدرقه کند،

امّا امام علي عليه السلام با فرزندانش به ياري اباذر شتافتند، و به دستورالعمل حکومتي خليفه سوم اعتنايي نکردند، و به فرزندان خود فرمود:

«با عموي خود وداع کنيد.»[1] .

و خطاب به اباذر فرمود:

يا اباذَرْ، اِنَّکَ غَصِبْتَ للَّهِ فَارْحُ مَنْ غَضَبْتَ لَهُ اِنَّ الْقَوْمَ خَافُوکَ عَلَي دُنْيَاهُمْ وَ خِفْتَهُمْ عَلَي دِينِکَ، فَاتْرُکْ فِي أَيْدِيهِمْ مَا خَافُوکَ عَلَيْهِ، وَ اهْرُبْ مِنْهُمْ بِما خِفْتَهُمْ عَلَيْهِ، فَمَا أحْوَجَهُمْ اِلي مَا مَنَعْتَهُمْ، وَ مَا أغْنَاکَ عَمَّامَنَعُوکَ!

وَ سَتَعْلَمُ مَنِ الرَّابِحُ غَداً وَ الْأکْثَرُ حُسَّداً.

وَ لَوْ أنَّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ کَانَتَا عَلَي عَبْدٍ رَتْقاً، ثُمَّ اتَّقَي اللَّهَ، لَجَعَلَ اللَّهُ لَهُ مِنْهُمَا مَخْرَجَاً!

لايُؤْنِسَنَّکَ اِلاَّ الْحَقُّ وَ لا يُوحِشَنَّکَ اِلاَّ الْباطِلُ، فَلَوْ قَبِلْتَ دُنْياهُمْ لَأَحَبُّوکَ، وَ لَوَ قَرَضْتَ مِنْها لَأَمَّنُوکَ.

(اي اباذر! تو به خاطر خدا خشم گرفتي، پس به همان کس که برايش غضب نمودي اميدوار باش.

اين مردم از تو بر دنيايشان مي ترسند، و تو از آنها بر دينت!

پس آنچه را که آنها برايش در وحشتند، به خودشان واگذار، و از آنچه مي ترسي آنها گرفتارش شوند، (کيفر الهي) فرار کن، چه محتاجند به آنچه از آن منعشان مي کردي، و چه بي نيازي، از آنچه تو را منع مي کردند، و به زودي خواهي يافت که پيروزي براي کيست، و چه کسي بيشتر مورد حسد قرار مي گيرد؟

اگر درهاي آسمان ها و زمين به روي بنده اي بسته شده باشد، امّا او از خداي بترسد، خداوند، راهي براي او خواهد گشود، آرامش خويش را تنها در حق جستجو کن و غير از باطل چيزي تو را به وحشت نيافکند، اگر دنيايشان را مي پذيرفتي دوستت داشتند و اگر سهمي از آن را به خود اختصاص مي دادي (و با آنها کنار مي آمدي) دست از تو برمي داشتند!)[2] .









  1. تاريخ کامل ابن اثير، و نهج البلاغه خطبه 130.
  2. نهج البلاغه خطبه 130، و روضه کافي ص206، و شرح ابن ابي الحديد ج2 ص375، و تاريخ يعقوبي ج2 ص120.