سكوت براي حفظ اسلام











سکوت براي حفظ اسلام



پس از رحلت رسول گرامي اسلام، و ماجراي سقيفه:

جمعي در فکر حکومت خود بودند.

فتنه ها از گوشه و کنار کشور اسلامي رخ نشان مي داد.

مسيلمه کذّاب، و طلحة بن خويلد، و سجاح، ادّعاي نبوّت کردند.

هر روز طرفدار و امکانات جمع مي کردند تا اسلام را نابود کنند.

کسري و قيصر ايران و روم هم آماده تهاجم بودند.

اگر در مرکزيّت اسلام تزلزل به وجود مي آمد، فتنه ها دين را مورد تهاجم جِدّي قرار مي داد،

لذا حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام فرمود:

أَمَا وَاللَّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا فُلانٌ وَإنَّهُ لِيَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّي مِنْهَا مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَا.

يَنْحَدِرُ عَنِّي السَّيْلُ، وَلا يَرْقَي إلَيَّ الطَّيْرُ؛ فَسَدَلْتُ دُونَهَا ثَوْباً، وَطَوَيْتُ عَنْهَا کَشْحاً، وَطَفِقْتُ أَرْتَئِي بَيْنَ أَنْ أَصُولَ بِيَدٍ جَذَّاءَ، أَوْ أَصْبِرَ عَلَي طَخْيَةٍ عَمْيَاءَ، يَهْرَمُ فِيهَا الْکَبِيرُ، وَيَشِيبُ فِيهَا الصَّغِيرُ، وَيَکْدَحُ فِيهَا مُؤْمِنٌ حَتَّي يَلْقَي رَبَّهُ!

فَرَأَيْتُ أَنَّ الصَّبْرَ عَلَي هَاتَا أَحْجَي، فَصَبَرْتُ وَفِي الْعَيْنِ قَذًي، وَفِي الْحَلْقِ شَجاً، أَرَي تُرَاثِي نَهْباً، حَتَّي مَضَي الْأَوَّلُ لِسَبِيلِهِ، فَأَدْلَي بِهَا إلَي فُلانٍ بَعْدَهُ.

آگاه باشيد! به خدا سوگند! ابابکر، جامه خلافت را بر تن کرد، در حالي که مي دانست، جايگاه من در حکومت اسلامي، چون مِحوَر سنگ هاي آسياب است «که بدون آن آسياب حرکت نمي کند» او مي دانست که سيل علوم از دامن کوهسار من جاري است، و مرغان دور پرواز انديشه ها به بُلَنداي ارزش من نتوانند پرواز کرد، پس من رِداي خلافت، رها کرده، و دامن جمع نموده از آن کنارگيري کردم، و در اين انديشه بودم، که آيا با دست تنها براي گرفتن حق خود بپا خيزم؟ يا در اين محيط خفقان زا و تاريکي که به وجود آوردند، صبر پيشه سازم؟ که پيران را فرسوده، جوانان را پير، و مردان با ايمان را تا قيامت و ملاقات پروردگار اندوهگين نگه مي دارد.

پس از ارزيابي درست، صبر و بردباري را خِرَدمندانه تر ديدم، پس صبر کردم در حالي که گويا خار در چشم و استخوان در گلوي من مانده بود، و با ديدگان خود مي نگريستم که ميراث مرا به غارت مي برند![1] .









  1. خطبه 3 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلّف، و الانصاف، نوشته ابن قبّة (که قبل ار سيّد رضي فوت کرده بود).