تقدّم علي در علم و آگاهي











تقدّم علي در علم و آگاهي



الف: «ابن عبّاس» مي گويد: رسول خدا (صلّي اللّه عليه و آله و سلّم) فرمود:

«علي بن ابيطالب اَعْلَمُ اُمَّتِي وَاَقْضاهُمْ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنْ بَعْدِي».

«علي (عليه السلام) در علم از همه افراد امّت من آگاهتر است و در قضاوت درباره موضوعاتي که بعد از من مورد اختلاف مي شود بهتر از همه ، قضاوت مي کند».

ب: «اَصْبغ بن نُباته» مي گويد: هنگامي که مردم با علي (عليه السلام) به عنوان خليفه رسول خدا (صلّي اللّه عليه و آله و سلّم) بيعت کردند[1] ، آن حضرت ، عمامه (يادگار) رسول خدا را به سر بسته بود و لباس (يادگار) او را بر تن نموده بود. در مسجد از منبر بالا رفت و (ايستاده) پس از حمد و ثنا، مردم را موعظه و نصيحت کرد، سپس ‍ نشست و انگشتان دو دست خود را داخل هم گذارد و به زير ناف نهاد، آنگاه فرمود: اي مردم!

«سَلُونِي قَبْلَ اَنْ تَفْقِدُونِي فَاِنَّ عِنْدِي عِلْمُ الاَْوَّلِينَ وَالاَّْخَرِينَ. ..».

«از من بپرسيد قبل از آنکه مرا نيابيد (و از ميان شما بروم) چرا که علم پيشينيان و آيندگان ، نزد من است».

بدانيد سوگند به خدا! اگر بستر خلافت برايم گسترده شود (و بر آن بنشينم) با پيروان تورات ، طبق تورات و با پيروان انجيل ، طبق انجيل و با پيروان زبور، طبق زبور، و با پيروان قرآن طبق قرآن ، حکم مي کنم به گونه اي که (اگر) هريک از اين کتابها، به سخن درآيد بگويد:«پروردگارا! علي (عليه السلام) مطابق قضاوت تو، قضاوت کرد»، سوگند به خدا! من به قرآن و معاني بلند پايه آن از همه آگاهتر هستم و اگر يک آيه از قرآن نبود[2] ، قطعا شما را به آنچه تا روز قيامت ، پديد مي آيد، آگاه مي کردم».

سپس بار ديگر فرمود:«سَلُونِي قَبْلَ اَنْ تَفْقِدُونِي. ..؛ قبل از آنکه مرا نيابيد، از من بپرسيد، سوگند به خداوندي که دانه را (در دل خاک) شکافت و انسان را آفريد، اگر از هر آيه قرآن از من سؤ ال کنيد به شما خواهم گفت که آن آيه ، چه وقت نازل شده ؟ و در مورد چه کسي نازل شده ؟ و از ناسخ و منسوخ ، محکم و متشابه ، عامّ و خاصّ و محل نزول آن (از مکّه يا مدينه) شما را آگاه مي سازم ، سوگند به خدا! هيچ گروهي ، اکنون تا روز قيامت ، نيست مگر آنکه من رهبر و جلودار و دعوت کننده آن گروه را مي شناسم و مي دانم که کدام در مسير گمراهي گام برمي دارد و کدام در خط رشد و سعادت».

و امثال اينگونه روايات بسيار است که براي رعايت اختصار، به همين مقدار (دو روايت فوق) قناعت شد.







  1. اين جريان در اواخر سال 35 هجري ، بعد از قتل عثمان ، در مسجدالنّبي (صلّي اللّه عليه و آله و سلّم) در مدينه اتفاق افتاد و مدت خلافت آن حضرت ، چهار سال و نه ماه و چند روز بود.
  2. منظور، آيه 39 سوره رعد است که مي فرمايد:(يَمْحُوااللّهُ ما يَشاءُ وَيُثْبِتُ وَعِنْدَهُ اُمُّالْکِتابِ)؛ «خدا هرچه بخواهد محو و هرچه را خواهد اثبات مي کند و اصل کتاب ، مشيّت اوست. »