دستگيري و قتل شبيب همدست ابن ملجم
شبيب خواست بگويد نه (آن قدر در حال تشويش و اضطراب بود که) حمله کرد و او را کشت.
پس از ضربت خوردن حضرت علي (عليه السلام) جمعي از مسلمين در صدد دستگيري ضاربين برآمدند، در مورد «شبيب بن بجره» مردي او را دستگير کرد و به زمين افکند و روي سينه اش نشست و شمشيرش را گرفت تا با آن ، او را بکشد، ديد مردم سراسيمه به سوي او مي آيند، آن مرد از ترس اينکه مبادا (در آن شلوغي) او را عوضي بگيرند و هرچه فرياد بزند (قاتل من نيستم) صدايش را نشنوند، از سينه شبيب برخاست و او را رها کرد و شمشيرش را به کناري انداخت. شبيب از فرصت استفاده کرده ، برخاست و از ميان ازدحام جمعيت گريخت و به خانه اش رفت ، پسر عموي او به خانه او رفت ، ديد شبيب پارچه حريري از سينه اش باز مي کند، از او پرسيد اين چيست ؟ شايد تو امير مؤ منان علي (عليه السلام) را کشتي ؟