داستان سويد بن غفله











داستان سويد بن غفله



سويد بن غفله گفت:

در کوفه به حضور علي عليه السلام رسيدم، در حالي که قرص نان جويني با کاسه اي از شير جلوي ايشان بود.

آن قرص نان خشک را ريز کرد و در شير ريخت.

به کنيز آن حضرت که نامش فضّه بود.

گفتم:

آيا در حقّ اين پيرمرد رحم نمي کنيد، چرا سبوس جو را نمي گيريد؟

آن کنيز گفت:

حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام با ما عهد کرده که سبوس غذاي او را هرگز جدا نکنيم.

امام علي عليه السلام رو به من کرد و فرمود:

اي پسر غفله! با او چه مي گوئي؟.

مطلب را با آن حضرت در ميان گذاشتم و اضافه کردم:

يا اميرالمؤمنين عليه السلام، با خودتان مدارا کنيد.

حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام با من چنين فرمود:

واي بر تو اي سويد، رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم و خاندان او از نان گندم سه روز پياپي سير نشدند تا به لقاءاللَّه پيوستند و هرگز خورشت براي آنها فراهم نشد.[1] .









  1. تذکرة الخواص ص120.