بيعت نكردن با خليفه اوّل











بيعت نکردن با خليفه اوّل



چون خليفه اوّل و هوادارانش از بيعت اکثر مردم به واسطه صحنه سازي هائي که به وجود آورده بودند، فارغ شدند، به اين فکر افتادند که از علي عليه السلام نيز بيعت بگيرند.

زيرا تأثير سياسي بيعت آن حضرت از بيعت همه مردم بيشتر بود،

از اين رو خليفه دوّم به خليفه اوّل گفت:

چرا از علي بيعت نمي گيري؟ بايد او بيعت کند و تا او بيعت نکند حکومت ما استوار نمي گردد.

خليفه اوّل غلام خود قُنْفُذ را فرستاد.

وقتي به حضور امام علي عليه السلام رسيد، گفت:

تو را خليفه پيامبر دعوت مي کند.

حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام فرمود:

چه زود بر پيامبر دروغ مي بنديد، در حالي که ابابکر و يارانش بهتر مي دانند که خداوند متعال و پيامبر او غير از من کسي را خليفه مسلمين قرار نداده اند.

غلام پاسخ امام علي عليه السلام را به خليفه اوّل رساند.

ابن قتيبه مي گويد: خليفه اوّل ناراحت شد.

بار ديگر خليفه دوّم گفت: نبايد بيش از اين به علي مهلت داد تا از بيعت تو تخلّف کند.

خليفه اوّل دوباره به قُنفُذ مأموريّت داد و گفت:

به سوي علي باز گرد و بگو: خليفه خدا تو را به بيعت دعوت مي کند.

غلام به آنچه مأمور بود عمل کرد.

اميرالمؤمنين عليه السلام اين بار تعجّب کرد و با صداي بلند فرمود:

سبحان اللَّه، آنچه را که ابابکر ادّعا مي کند براي او سزاوار نيست.

غلام بازگشت و فرمايش حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام را رسانيد، که نگراني خليفه اوّل بيشتر شد.[1] .

سليم بن قيس مي نويسد:

امام علي عليه السلام اضافه کرد و فرمود:

از پيمانتان (در روز غدير) زمان زيادي نگذشته است که آنرا فراموش کرديد، ابابکر خوب مي داند که لقب «اميرالمؤمنين» جز براي من، بر ديگري سزاوار نيست.

پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم در جمعي که هفت نفر بودند و ابابکر هم جزو آنها بود، امر فرمود که:

بيايند و بالقب اميرالمؤمنين، بر من سلام کنند.

در آن هنگام خليفه اوّل و رفيقش از پيامبر سئوال کردند:

آيا اين دستور از جانب خدا و پيامبر است؟

پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم در پاسخ فرمود:

بلي، اين دستور از جانب خدا و پيامبر او مي باشد که علي، اميرالمؤمنين و رئيس مسلمين و صاحب پرچم سفيدِ نشان دار است.[2] .









  1. الامامة و السّياسة ج 1 ص 19 - 20.
  2. اسرار آل محمّد ص 32.