پرچمدار رحمت











پرچمدار رحمت



ابن اسحاق نقل مي کند که:

در روز فتح مکّه سعد بن عباده چنين رَجَز مي خواند:

اَلْيَوْم يَومُ الْمَلْحَمَةَ، اَلْيَومْ تَسْتَحِلُّ الْحُرْمَةَ

«امروز روز کشتار و جنگ و انتقام است، امروز روز شکسته شدن حرمت هاست».

کسي نزد رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم رفت و شعارهاي تند سعد را به اطّلاع رساند و گفت:

«مي ترسيم امروز سعد، يورشي بر قريش داشته باشد.»

پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم، علي بن ابيطالب عليه السلام را مأمور کرد تا پرچم را از او بگيرد و به امام علي عليه السلام فرمود: تو پرچم را وارد شهر کن و بگو:

اَلْيَومُ يَومُ الْمَرْحَمَة

«امروز روز رحمت و مهرباني است»

بدين ترتيب آن پيشواي رحمت و لطف، جلوي هرگونه خشونت و تندي را گرفت، مگر در مورد کساني که جاي لطف و رحمت بر خود باقي نگذاشته بودند که پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم با بزرگواري تمام فرمود:

الاسْلامُ يَجِبُّ ما کانَ قَبْلَهُ

«اسلام گناهان گذشته را مي پوشاند»

پس از آنکه مکّه فتح شد، همه چشم ها به او دوخته شده بود تا با آنها چه مي کند و جواب آن همه نامردمي را چه مي دهد؟

آن مظهر رحمانيّت و رحمت حقّ فرمود:

يا مَعشَرَ قُرَيش، ما تَرَونَ أنّي فاعِلٌ فِيکُم؟

«اي جمعيّت قريش! تصوّر مي کنيد من با شما چه رفتاري انجام مي دهم؟»

پاسخ دادند:

خَيْراً، أخٍ کَريمٍ وَ ابن أخٍ کَريم

(نيکي «که ما جز نيکي تصوّر ديگري درباره ات نداريم» تو برادر کريم «بزرگوار» و برادرزاده بزرگوار ما هستي»

پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم فرمود:

أذْهَبوُا فَأَنْتُم الطُّلَقاء

«برويد که همه تان آزاديد»

رسالت او چنين اقتضا مي کرد که فرمود:

إِنَّ اللَّهَ أرْسَلَني مُبَلِّغاً وَ لَمْ يُرْسِلُني مُتِعَنّتاً

«به درستي که خداوند مرا براي تبليغ فرستاده است و نه براي عيبجويي و سرزنش «مردمان».