ارزش هاي اخلاقي











ارزش هاي اخلاقي



يکي ديگر از عوامل برقراري نظم اجتماعي، رعايت ارزش هاي اخلاقي است که حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود:

فَإِنْ کَانَ لاَبُدَّ مِنَ الْعَصَبِيَّةِ فَلْيَکُنْ تَعَصُّبُکُمْ لِمَکَارِمِ الْخِصَالِ، وَمَحَامِدِ الْأَفْعَالِ، وَمَحَاسِنِ الْأُمُورِ، الَّتِي تَفَاضَلَتْ فِيهَا الُْمجَدَاءُ وَالنُّجَدَاءُ مِنْ بُيُوتَاتِ الْعَرَبِ وَيَعَاسِيِبِ الْقَبَائِلِ؛ بِالْأَخْلَاقِ الرَّغِيبَةِ، وَالْأَحْلَامِ الْعَظِيمَةِ، وَالْأَخْطَارِ الْجَلِيلَةِ، وَالْآثَارِ الَْمحْمُودَةِ. فَتَعَصَّبُوا لِخِلَالِ الْحَمْدِ مِنَ الْحِفْظِ لِلْجِوَارِ، وَالْوَفَاءِ بِالذِّمَامِ، وَالطَّاعَةِ لِلْبِرِّ، وَالْمَعْصِيَةِ لِلْکِبْرِ، وَالْأَخْذِ بِالْفَضْلِ، وَالْکَفِّ عَنِ الْبَغْيِ، وَالْإِعْظَامِ لِلْقَتْلِ، وَالْإِنْصَافِ لِلْخَلْقِ، وَالْکَظْمِ لِلْغَيْظِ، وَاجْتِنَابِ الْفَسَادِ فِي الْأَرْضِ.

پس اگر در تعصّب ورزيدن ناچاريد، براي اخلاق پسنديده، افعال نيکو، و کارهاي خوب تعصّب داشته باشيد، همان افعال و کرداري که انسانهاي باشخصيّت، و شجاعان خاندان عرب، و سران قبائل در آنها از يکديگر پيشي مي گرفتند، يعني اخلاق پسنديده، بردباري به هنگام خشم فراوان، و کردار و رفتار زيبا و درست، و خصلت هاي نيکو، پس تعصّب ورزيد در حمايت کردن از پناهندگان، و همسايگان، وفاداري به عهد و پيمان، اطاعت کردن از نيکي ها، سرپيچي از تکبّر و خودپسنديها، تلاش در جود و بخشش، خودداري از ستمکاري، بزرگ شمردن خونريزي، انصاف داشتن با مردم، فرو خوردن خشم، پرهيز از فساد در زمين، تا رستگار شويد.

و شورشيان بصره را وقتي نکوهش مي کند، به مشکل اخلاقي آنان اشاره کرده مي فرمايد، علل برهم خوردن نظم اجتماعي، سياسي شهر شما بصره آن است که اخلاق شما مردم مرده است.

و ضد ارزشها در شما حاکم گرديد.

کُنْتُمْ جُنْدَ الْمَرْأَةِ، وَأَتْبَاعَ الْبَهِيمَةِ؛ رَغَا فَأَجَبْتُمْ، وَعُقِرَ فَهَرَبْتُمْ. أَخْلَاقُکُمْ دِقَاقٌ، وَعَهْدُکُمْ شِقَاقٌ، وَدِينُکُمْ نِفَاقٌ، وَمَاؤُکُمْ زُعَاقٌ، وَالْمُقِيمُ بَيْنَ أَظْهُرِکُمْ مُرْتَهَنٌ بِذَنْبِهِ، وَالشَّاخِصُ عَنْکُمْ مُتَدَارَکٌ بِرَحْمَةٍ مِنْ رَبِّهِ. کَأَنِّي بِمَسْجِدِکُمْ کَجُؤْجُؤِ سَفِينَةٍ قَدْ بَعَثَ اللَّهُ عَلَيْهَا الْعَذَابَ مِنْ فَوْقِهَا وَمِنْ تَحْتِها، وَغَرِقَ مَنْ فِي ضِمْنِهَا.

شما سپاه يک زن بوديد، و پيروان حيوان «شتر عايشه»، تا شتر صدا مي کرد مي جنگيديد، و تا دست و پاي آن قطع گرديد فرار کرديد، اخلاق شما پَست، و پيمان شما از هم گُسسته، دين شما دورويي، و آب آشاميدني شما شور و ناگوار است، کسي که ميان شما زندگي کند به کيفر گناهش گرفتار مي شود، و آن کس که از شما دوري گزيند مشمول آمرزش پروردگار مي گردد، گويا مسجد شما را مي بينم که چون سينه کشتي غرق شده است، که عذاب خدا از بالا و پايين او را احاطه مي کند، و سرنشينان آن همه غرق مي شوند.[1] .

حال توجّه به اين نکته ضروري است که هم اکنون آرزوي رهبران شرق و غرب آن است که در تمام جوامع انساني نظم اجتماعي و سياسي برقرار کنند.

امّا آيا اين آرزو تحقّق پذير است.

در غرب و اروپا چون ارزش هاي اخلاقي را ناديده گرفتند نتوانستند نظم اجتماعي صحيحي در ورابط انسانها برقرار سازند.

چون به انسان و انتخاب او اصالت دادند و انواع ارزش هاي اخلاقي را ناديده گرفتند.

وقتي گرايش فکري انسانها اومانيزم (اصالت انسان) و اصالت انتخاب انسان باشد هرچه دلش مي خواهد اصالت داشته باشد، انواع هواپرستي دامنگير انسان شده و انسان را به سوي پوچي و هرج و مرج طلبي پيش مي برد.

پشتوانه نظم اجتماعي و سياسي در جامعه انسان ها، اخلاق و ارزش هاي اخلاقي است.

مگر مي شود بدون درک مسئوليّت ها و تعهّدات اخلاقي به نظم اجتماعي انديشيد.

از ديدگاه قرآن و نهج البلاغه تا فرد و جامعه به ارزشهاي اخلاقي نيانديشند و آن را از نظر کاربردي در زندگي روزانه خود بکار نگيرند از نظم اجتماعي و سياسي نيز خبري نخواهد بود.









  1. خطبه 1/13 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلّف، اسنادو مدارک اين خطبه به شرح زير است:

    1- الاخبار الطوال ص 153: دينوري (متوفاي 282 هجري)

    2- مروج الذهب ج 2 ص 377: مسعودي (متوفاي 346 هجري)

    3- عيون الاخبار ج 1 ص 217: ابن قتيبة (متوفاي 276 هجري)

    4- عقدالفريد ج 4 ص 328: ابن عبد ربه (متوفاي 328 هجري)

    5- بحارالانوار ج 8 ص 445 کمپاني: مرحوم مجلسي (متوفاي 1110 هجري)

    6- تذکرة الخواص: سبط ابن الجوزي (متوفاي 654 هجري)

    7- ارشاد ص 123: شيخ مفيد (متوفاي 413 هجري)

    8- الجمل ص 203: واقدي (متوفاي 207 هجري)

    9- الجمل ص 201: شيخ مفيد (متوفاي 413 هجري)

    10- احتجاج ص 250/ج 1 ص 171: مرحوم طبرسي (متوفاي 620 هجري)

    11- تفسير القمي ص 655: علاّمه قمي (متوفاي 307 هجري)

    12- کتاب أمالي ص 78: شيخ طوسي (متوفاي 460 هجري)

    13- الکني والاسماء ج 1 ص 143: علامه دولابي (متوفاي 310 هجري).