آزادي در كار











آزادي در کار



مردم شهري خدمت امام علي عليه السلام آمدند و مدّعي شدند:

در آن شهرستان، نهري است که با مرور زمان پر شده و آثارش از ميان رفته و حفر مجدّد آن براي مسلمانان ضروري است.

آنگاه از آن حضرت خواستند که به حاکم شهر بنويسد تا براي حفر نهر، مردم را به بيگاري (کار اجباري) بگيرد.

حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام حفر نهر را پذيرفت ولي بيگاري را قبول نکرد و به عامل خود «قرظة بن کعب»[1] چنين نوشت:

«امّا بعد، عدّه اي از اشخاص که از منطقه حکم فرمائي تو هستند نزد من آمده و گفتند:

در آنجا نهري است که پُرشده و کندنش براي مسلمانان بسيار سودمند است.

اگر آنرا حفر کنند و از آنجا استفاده نمايند سود کلاني خواهند برد و در اين صورت به پرداخت ماليات توانا مي شوند.

پس آنها را بخوان و تحقيق نما، اگر موضوع چنان است که گفته اند به هرکس که مايل است نهر را حفر کند، به او اجازه تعمير و حفر آن را بده و اين را در نظر دار که نهر از آنِ کسي است که به ميل خود در آن کارکند، نه کسي که مجبور شده باشد، و من مايل هستم که آباد کننده قوي و آزاد باشد نه ضعيف و مجبور. والسّلام.[2] .

در اين دستورالعمل بهره کشي از مردم، و بکارگيري اجباري و وادار کردن ممنوع اعلام شد.

امام علي عليه السلام رهنمود داد که نهر آن سامان را کساني که قدرتمندند و توانِ کاري لازم را دارند، تعمير و لايروبي کنند و از ره آورد کار خود نيز بهره مند باشند.

از اين دستورالعمل حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام انواع پيمانکاري را مي شود قانوني و مجاز شمرد.









  1. قرظه از ياران پيامبر خدا صلي الله عليه وآله وسلم است. اسدالغابة ج 4 ص 202 است.
  2. علي عليه السلام و فرزندانش ص 170.