مصادرِ خطيِ الغدير











مصادرِ خطيِ الغدير



اميني، در خلال تحقيق در متون و مصادر کهن اسلامي، با عمقِ «تحريف و دست کاريِ عمدي» در متون اهل سنت، آشنا شد و با شناختِ اين امر، به جست وجوي نسخه هاي کهنِ اين متون در مخزنِ خطيِ کتابخانه ها برخاست. جناب حکيم زاده در تابستان 1374 شمسي، به بنده گفتند که مرحوم علامه اميني مي فرمودند:

من در جريان مطالعه و بررسي احاديث و اشعار مربوط به غديرخم در کتب گوناگون، به تدريج متوجه شدم که پس از قرن چهارم، در احاديث مندرج در متون و منابع کهنِ تاريخيِ اهل سنت، توسط متعصبين اين فرقه، دست کاري ها و تحريف هاي زيادي صورت گرفته است؛ به اين معنا که هنگام استنساخ متون، در سلسله سند روايات دست برده و نام افراد را جابه جا کرده اند، استاد را به جاي شاگرد و شاگرد را به جاي استاد نشانده اند، يا - في المثل - حسن را به جاي تقي و تقي را به جاي حسن نوشته اند، و هکذا.

هدفشان نيز از اين کار، آن بوده است که وقتي [براي اثبات فضايل اهل بيت (ع) يا حقانيت تشيع] به اين گونه روايات استناد شود، بگويند: تقي زماناً پيش از حسن مي زيسته و شيخ و استاد وي در نقل حديث بوده؛ چگونه در اين جا از حسن نقل حديث کرده است! خير، سند اين روايت مخدوش بوده و قابل اعتبار و استناد نيست!

عمده اين دست کاري ها و تحريف ها نيز از قرن چهارم به بعد انجام گرفته است؛ لذا من [= اميني] براي تهيه مصادر کتاب الغدير و ضبط صورت اصيل و نخستينِ روايات آن، ناچار شدم به نسخه هاي مخطوطي مراجعه کنم که قدمت آن ها به پيش از قرن چهارم هجري مي رسد.

به گفته همو، سفر اميني در دهه چهل شمسي به هند و ترکيه، براي مشاهده و بررسي نسخه هاي مخطوط قديمي در کتابخانه هاي آن دو کشور، در پي کشف همين حقيقت تلخ، و به همين انگيزه علمي و تحقيقي صورت گرفت. پس از آن سفرها نيز مطلب براي ايشان عيني تر شد. شما مي توانيد آثار اين سفر علمي - تحقيقي را در مجلدات 12-16 الغدير (مُسنَدُ المَناقِبِ و مُرسَلُها) و دو جلد مصادر و منابع خطيِ آن - که هنوز چاپ نشده است - ببينيد.[1] .

حاصل اهتمام اميني در اين زمينه، آن بود که، به گفته جناب حکيم زاده:

در نجف اشرف از حيث کثرت اشتمال بر مصادر و مآخذ کهن، کتابخانه اي مهم تر و جامع تر از کتابخانه اميني يافت نمي شد؛ چون ايشان به من و حاج آقا رضا، فرزند آن مرحوم - که سالي يک بار با هم به بغداد رفته، کتابخانه هاي آن جا را براي يافتن کتاب هاي تازه يا مورد نياز، زير و رو مي کرديم - مي فرمود: راضي نيستم غير از مصادر، کتاب ديگري بخريد. ايشان معتقد و مايل نبود که پول کتابخانه، صرف خريدِ کتبِ [به اصطلاح] دست دوم و سوم گردد، و همت خويش را مصروف تهيه و خريد کتب مصادر [اعم از مصادر شيعه و سني] ساخته بود.







  1. آقاي حکيم زاده، مي گويد: «در اواخر دهه چهل که ناخوشي علامه تازه آغاز شده بود، زماني که کتاب مناقب احمد بن حنبل را براي ايشان مي خواندم، جابه جا مي فرمود: اين حديث از همان احاديثي است که سلسله سندش را عمداً مخدوش ساخته اند، و من از حافظه سرشار علامه در شگفت بودم که به محض قرائت سند و متن حديث، مي فرمود سلسله اين حديث، دست کاري و تحريف شده است!»

    در تأييد اظهارات اميني، مي توان شواهد زيادي از کتب و مصادر کهن اهل سنت ارائه کرد؛ از آن جمله: تفسير و تاريخ طبري، مروج الذهب،المعارف ابن قُتَيبه دينوري، اليواقيت والجواهر شعراني (ر.ک: ابوالحسني، علي، بوسه برخاک پي حيدر، ص 643 - 653).