روزي ارزشمند و شخصيّتي عظيم











روزي ارزشمند و شخصيّتي عظيم



مرحوم محمّد بن يعقوب کليني، فرات بن ابراهيم کوفي و علاّمه اميني و ديگر بزرگان از شيعه و سنّي در کتاب هاي خود مطالب و رواياتي را به سندهاي مختلف، پيرامون عيد سعيد غدير خم آورده اند، از آن جمله:

حسن بن راشد و در روايتي ديگر فرات بن أحنف حکايت کند:

روزي محضر مبارک امام جعفر صادق صلوات اللّه عليه شرفياب شدم و عرضه داشتم: يا بن رسول اللّه! فدايت گردم! آيا براي مسلمان ها عيدي با فضيلت تر از عيد فطر، قربان، جمعه و روز عرفه وجود دارد؟

فرمود: بلي، روزي است که از همه آن ها در نزد خداوند متعال شريف تر و عظيم تر و بافضيلت تر خواهد بود؛ و آن روزي است که خداي متعال دين مبين اسلام را در روز آن کامل نمود و اين آيه قرآن را بر پيغمبر نازل نمود: (اَلْيَوْم أکْمَلْتُ لَکُمْ دينَکُمْ وَ أتَمَمْتُ عَلَيْکُمْ نِعْمَتي وَ رَضيتُ لَکُمُ الاْ سْلامَ ديناً)[1] .

يعني؛ امروز (با معرّفي عليّ بن أبي طالب عليه السلام به عنوان امام و خليفه رسول اللّه صلّي اللّه عليه و آله، دين خود را بر شما مسلمان ها کامل نمودم و براي شما دين اسلام را برگزيدم.

از آن حضرت سؤال کردم: آن روز، کدام روزي مي باشد که مولاي متّقيان، عليّ عليه السلام به امامت و خلافت منصوب گرديد؟

در پاسخش چنين فرمود: هر يک از پيغمبران الهي براي خود وصيّ و جانشين تعيين کرده اند و آن روز معيّن را به عنوان عيد برگزيده اند.

و سپس افزود: آن روزي که بر تمامي ايّام شرافت و برتري دارد، روزي است که رسول گرامي اسلام صلّي اللّه عليه و آله از طرف خداوند متعال، حضرت عليّ عليه السلام را به عنوان امام و خليفه خود به مردم معرّفي نمود.

و در آن روز آيات الهي نازل شد و دين مبين اسلام تکميل گرديد و حجّت خداوند بر همگان ثابت گشت.

سؤال کردم: يا بن رسول اللّه! در آن روز چه اعمال و عباداتي بهتر است، که انجام دهيم؟

حضرت در پاسخ فرمود: خوشحال نمودن مؤمنين، فرستادن صلوات بر حضرت محمّد و اهل بيتش؛ و برائت و بيزاري جستن از دشمنان و ظالمين به آن ها.

و ديگر آن که چون خداوند، اين روز يعني؛ هيجدهم ذي الحجّة را روز تثبيت ولايت بر مؤمنين قرار داد، بهتر است روزه بگيريد و روزه گرفتن در آن موجب کفّاره شصت سال گناه خواهد بود.[2] .









  1. سوره مائده: آيه 4.
  2. کافي: ج 4، ص 148، تفسير فرات: ص 12 و ديگر کتب با اختلاف در تعابير، همچنين بحارالانوار: ج 37، ص 108 تا ص 253.