قضاوت يا علم آشکار
روزي عمر بن خطّاب به امام عليّ بن ابي طالب عليه السلام گفت: يا ابا الحسن! تو در حکم و قضاوت بين افراد، بسيار عجول هستي و بدون آن که قدري تأمّل کني، قضاوت مي نمائي؟! امام عليّ عليه السلام به عنوان پاسخ، کف دست خود را جلوي عمر باز کرد و فرمود: انگشتان دست من چند عدد است؟ عمر پاسخ داد: پنج عدد مي باشد. امام فرمود: چرا در پاسخ عجله کردي و بدون آن که بينديشي جواب مرا فوري دادي؟ عمر گفت: موضوعي نبود که پنهان باشد بلکه آشکار و ساده بود؛ و نيازي به تأمّل نداشت. امام عليّ بن ابي طالب عليه السلام فرمود: مسائل و قضايائي که من پاسخ مي دهم و قضاوت مي کنم براي من آشکار و ساده است و نيازي به فکر و انديشه ندارد. و چيزي از اسرار عالم بر من پنهان و مخفي نيست همان طوري که تعداد انگشتان دست من بر تو ساده و آشکار بود.[1] .
عبداللّه بن عبّاس حکايت نموده است: