سخن پيامبر بعد از دفن، در مسجد قبا











سخن پيامبر بعد از دفن، در مسجد قبا



روزي ابوبکر و اميرالمؤمنين، عليّ عليه السلام در محلّي يکديگر را ملاقات کردند.

ابوبکر گفت: حضرت رسول، پس از جريان غدير خم چيز خاصّي درباره شما نفرمود، امّا من بر فضل تو شهادت مي دهم؛ و در زمان آن حضرت نيز بر تو به عنوان اميرالمؤمنين سلام کرده ام.

و اعتراف مي کنم که حضرت رسول درباره تو فرمود: تو وصيّ و وارث و خليفه او در خانواده اش مي باشي، ولي تصريح نفرمود که تو خليفه بعد از او در امّتش باشي.

اميرالمؤمنين عليّ عليه السلام اظهار داشت: اي ابوبکر! چنانچه رسول خدا صلوات اللّه عليه را به تو نشان دهم و ايشان تو را بر خلافت من در بين امّتش دستور دهد، آيا مي پذيري؟

ابوبکر گفت: بلي، اگر رسول خدا با صراحت بگويد، من کنار خواهم رفت.

امام عليّ عليه السلام فرمود: پس چون نماز مغرب را خواندي، نزد من بيا تا آن حضرت را به تو نشان دهم.

همين که ابوبکر آمد، با يکديگر به سمت مسجد قبا حرکت کردند و وقتي وارد شدند؛ ديدند که حضرت رسول صلّي اللّه عليه و آله رو به قبله نشسته است؛ و خطاب به ابوبکر کرد و فرمود:

اي ابوبکر! حقّ مولايت، عليّ را غصب کرده اي و جائي نشسته اي که جايگاه انبياء و اوصياء آن ها است؛ و کسي غير از عليّ استحقاق آن مقام را ندارد چون که او خليفه من در اُمّتم مي باشد و من تمام امور خود را به او واگذار کرده ام.

و تو مخالفت کرده اي و خود را در معرض سخط و غضب خداوند قرار داده اي، اين لباس خلافت را از تن خود بيرون بياور و تحويل عليّ ابن ابي طالب ده، که تنها شايسته و حقّ او خواهد بود وگرنه وعده گاه تو آتش دوزخ مي باشد.

در اين هنگام ابوبکر با وحشت تمام از جاي برخاست و به همراه اميرالمؤمنين عليّ عليه السلام از مسجد خارج گرديد و تصميم گرفت تا خلافت را به آن حضرت واگذار نمايد.

ولي در مسير راه، رفيق خود، عمر را ديد و جريان را برايش تعريف کرد، عمر گفت: تو خيلي سُست عقيده و بي اراده هستي، مگر نمي داني که آن ها ساحر و جادوگر هستند، بايد ثابت قدم و پابرجا باشي، به همين جهت ابوبکر از تصميم خود منصرف شد؛ و با همان حالت از دنيا رفت[1] .









  1. 21 الخرايج و الجرايح: ج 2، ص 806، ح 15 و 16، ارشاد القلوب: ص 264.

    در اين باره روايات بسياري به همين مضمون از امام باقر و امام صادق عليهما السلام و نيز از طريق اهل سنّت وارد شده است که همه آن را با اختلاف جزئي آورده اند.