خفاش















خفاش



خلقت اين حيوان در خطبه يکصد و پنجاه و سوم نهج البلاغه آمده است.[1] از ابتداي خطبه حضرت درباره ي شگفتيهاي آفرينش و عظمت خداوند سخن گفته و سپس به خلقت شب پره اشاره مي فرمايد:

و من لطائف صنعته و عجائب حکمته، ما ارانا من غوامض الحکمه في هذه الخفافيش التي يقبضها الضياء الباسط لکل شي و يبسطها الظلام القابص لکل حي.

از جمله کارهاي ظريف مورد تامل خداوند و آفرينشهاي شگفت آورش که حکمتي است که درباره ي خفاش به ما نشان داده است، بر عکس ساير جانداران که نور و روشنائي ديده ي آنان را باز مي کند و آنان را به ميدان فعاليت مي آورد و از

[صفحه 6]

ابتداي طلوع خورشيد کار و زندگي خود را آغاز مي کنند همين نور خورشيد ديده ي خفاش را جمع مي کند. او در گوشه ي خانه ي خودش مي خزد و اين مساله يکي از عجايب حکمت آفريدگار است. و بر عکس، تاريکي و ظلمت که هر چيزي را جمع مي کند و همه ي جانداران به لانه و خانه ي خودشان مي روند اين موجود زنده به صحنه ي فعاليت آمده و از همان اول شب که تاريکي همه ي عالم را فرامي گيرد شب پره بيرون مي آيد و حضرت امير دائما حالات اين حيوان را شرح مي دهند تا آنجا که مي فرمايند:

فسبحان من جعل الليل لها نهارا و معاشا و النهار سکنا و قرارا! يعني پاک و منزه است آن خدايي که شب را براي شب پره روز و ميدان فعاليت زندگي قرار داده تا روزي خودش را پيدا کند و روز را براي او موجب سکونت و آرامش قرار داده است. و اين بر خلاف جانداران ديگر است.

و جعل لها اجنحه من لحمها تعرج بها عند الحاجه الي الطيران براي شب پره از گوشت خودش بالهايي قرار داده تا در وقت نياز بپرد (بر خلاف ساير پرندگان که بالشان چنين نمي باشد).

کانها شظايا الادان پر خفاش در وسط بدنش مانند لاله ي گوش انسان بر آمدگي دارد ولي پر ندارد حضرت مي فرمايند:

غير ذوات ريش و لا قصب. يعني مانند ساير پرندگان ني ندارد پر ندارد. در آن صحراي حجازي که اسمي از زيست شناسي نبوده و سيستم رادار اختراع نشده بود اين حقايق را قطعا حضرت امير از پيغمبر ياد گرفته و پيغمبر هم از وحي الهي فراگرفته است. زيرا پيغمبر معلمي نداشته و علي هم جز پيغمبر معلمي نداشته است. بعد مي فرمايند:

الا انک تري مواضع العروق بينه اعلاما يعني پر ندارد ولي جاي رگها را در اين پري که از جنس گوشت بدنش مي باشد واضح و آشکار مي بيني. کساني که بيولوژي جانوري خوانده اند اين ظرائف را بهتر درک مي کنند.

[صفحه 7]

لها جناحان لما يرقا فينشقا و لم يغلظا فيثقلا. دو بال دارند نه آنچنان نازک که در اثر پرواز کردن بشکافند و دو نيم گردند و نه آنچنان ضخيم و محکم که سنگيني کند و بر دوش اين پرنده بار زيادي باشد. خداوند تمام محاسباتش را با کامپيوتر خلقت انجام داده و زن و حجم و جنس و شکل بالها را دقيق تنظيم کرده است. کور شود آن کسي که همه ي اينها را مي بيند و باز هم مي گويد خدا نيست. کسي که چشم دارد و نمي بيند کور شود بهتر است زيرا قدر چشم خود را نمي داند اگر چه کور دل هست!

تطير و ولدها لاصق بها خفاش پرواز مي کند در حالتي که بچه اش به خودش چسبيده است. فرزندش را به همراه دارد

لا جي اليها به مادرش پناه برده است.

يقع اذا وقعت و يرتفع اذا ارتفعت وقتي مادر مي نشيند بچه هم مي نشيند و وقتي از جا بر مي خيزد بچه هم بر مي خيزد. منظور اين است که به مادر چسبيده است.

لا يفارقها حتي تشتد ارکانه از مادرش جدا نمي شود تا وقتي که دست و پايش محکم شود.

و يحمله للنهوش جناحه و بالش آمادگي پيدا کند تا اين هيکل را حرکت دهد.

و يعرف مذاهب عيشه و مصالح نفسه و راه زندگي را ياد بگيريد.

وقتي بچه از مادر جدا مي شود که دست و پايش محکم بشود بالش نيرو بگيرد راه زندگي را ياد بگيرد و مصالح خودش را بداند تا بتواند مستقل زندگي کند آن زمان بچه از مادر جدا مي گردد و راه خود را ادامه مي دهد.

فسبحان الباري لکل شي علي غير مثال خلا من غيره. در همه جا خدا را ياد مي کند که موضوع بحث هم همين است که حضرت امير- عليه السلام- يک لحظه هم از خدا غافل نبود در خلقت طاووس خدا را ياد کرد در خلقت خفاش خدا را ياد مي کند و در هر جاي ديگر. مي فرمايد پاک و منزه است آن خدايي که هر چيزي را بدون الگو آفريد. يعني کپي سازي نمي کند نمونه گيري نمي کند بلکه ابداع و نوآوري

[صفحه 8]

مي کند.

انسان وقتي اختراعي مي کند بعد از اين که صدها سال دانشمندان فرضياتي را گفتند و تست کردند و تئوري علمي ارائه کردند و در کتابهاي نوشتند بعد اين آقاي مخترع آن کتابها را مي خواند و ذهنيات خود را با استفاده از تمام آن تجربيات مطالعاتي آزمايش مي کند، تا يک چيزي اختراع کند. تازه اين اختراع فقط از يک بعد، جديد و نو است و بدون الگو و نمونه مي باشد مثلا راديو فقط از جهت گرفتن امواج صوتي منتشر شده در فضا جديد است و بقيه ابزار و لوازمش چنين نيست. هواپيما از اين جهت که در مقابل نيروي جاذبه ي زمين مقاومتي دارد و در هوا راه مي رود و سقوط نمي کند ولي همين هواپيما ابعاد گوناگوني دارد که انسان از روي بال و پرواز و حرکت پرندگان کپي سازي و تقليد کرده است. مثلا شکل هواپيما بايد مانند مرغ باشد. بايد دو بال در طرفين داشته باشد بايد جلو هواپيما از سطح مقطع کمي برخوردار باشد تا مقاومت هوا مانع حرکتش نگردد همچنان که پرندگان داراي نوک و منقار تيز هستند ولي مثلا انسان و چهارپايان داراي صورتي پهن هستند چون نياز به پرواز ندارند اينها همه و همه تقليد کردن انسان از طبيعت و ساير جانداران است. هواپيما در انتهايش دمي عمودي دارد تمام اين جزئيات را انسان به پرنده نگاه کرده و ياد گرفته و در صنعت بکار برده است. همچنين زيردريايي را انسان از ماهي ياد گرفته است.شکل ماهياني که در عمق شنا مي کنند با شکل ماهياني که در سطح آب زندگي مي کنند با يکديگر فرق دارد. خوارک آنها، توليد مثل آنها، حرکت آنها و دهها فاکتور ديگر همه مطابق دما و فشار و مواد غذائي موجود در آب است. اينها را خداوند بدون گرفتن الگويي از جايي ساخته است. لذا قرآن مي فرمايد: بديع السموات و الارض يعني آسمانها و زمين را بدون الگو آفريد. اما انسان فقط از يک جهت بي نمونه مي سازد و بقيه جهات را از طبيعت مي گيرد. آن جهت هم بعد از هزاران سال فکر و آزمايش است. و به دليل همين سازندگي، انسان اشرف مخلوقات خداوند

[صفحه 9]

است. در آخر بايد گفت همين انسان خلاق و سازنده، با فکر و انديشه اش مي سازد و اين فکر و انديشه هم مال خودش نيست و خداوند به او داده است.


صفحه 6، 7، 8، 9.








  1. البته مطابق شماره ي خطبه ها در کتاب الکاشف عن الفاظ نهج البلاغه، ولي در ترجمه و شرح فيض الاسلام در صفحه 474 و در نسخه ي صبحي صالح صفحه ي 217 مي باشد.