تفسير سياست
اصولي که امام (ع) از آن پيروي مي کرد همگي تحت پوشش ارزش هاي اخلاقي و اصول انساني قرار داشت و بر اساس عدل و دادگري استوار بود و، هر نوع دگرگوني در کشور از اين اصول سرچشمه مي گرفت و امام کرارا بر اين اصول تاکيد مي کرد و هر نوع اداره ي کشور را بر غير اين اصول نفي مي نمود، زيرا او به آينده ي کشور فکر مي کرد نه به بقاي قدرت و سلطه ي خويش. چه بسا ممکن است سياستمداري از طريق مکر و خدعه و فريب مردم، قلوب و دل ها را متوجه خود و در نتيجه يک نوع آرامش نسبي بر کشور حکم فرما سازد، ولي از آنجا که ظاهر سازي و تزوير اثر موقت دارد و هميشه نمي تواند کارساز باشد، اميرمومنان (ع) از سياست هاي مزورانه سياسيکاران، پيوسته نقد مي کرد و مي فرمود: هيهات! لو لا التقي لکنت ادهي العرب.[1] . در حديث ديگر انگشت روي سياست هاي خادعانه ي معاويه مي نهد و مي گويد: و الله ما معاويه بادهي مني، و لکنه يغدر و يفجر. و لو لا کراهيه الغدر لکنت من ادهي الناس، و لکن کل غدره فجره، و کل فجره کفره. «و لکل غادر لواء يعرف به يوم القيامه، و الله ما استغفل بالمکيده، و لا استغمز بالشديده![2] . (به خدا سوگندت معاويه زيرک تر از من نيست ليکن شيوه ي او پيمان شکني و گنهکاري است. اگر پيمان شکني، ناخوشايند نبود کسي از من زيرک تر نبود. [صفحه 9] اما پيمان شکني انسان را به گناه بر مي انگيزد و هر چه گناه بر انگيزد، دل را تاريک مي سازد در رستاخيز براي پيمان شکني درفشي است افراخته و او بدين درفش شناخته مي شود به خدا مرا با فريب غافلگير نتوانند کرد و با سخت گيري ناتوانم نخواهند ساخت.) با توجه به مفهوم سياست نزد امام (ع) اکنون به برخي اصول آن که غالبا متخذ از «سيره ي» او است اشاره مي کنيم:
سياست در لغت به معني «پاسداري ملک»، «نگه داري قدرت» و «حراست از کشور» است. ولي چيزي که مهم است آشنايي با اصولي مي باشد که تدبير و پاسداري بر آن استوار است.
صفحه 9.
صدق محوري
قانون محوري
انتقاد پذيري
شايسته محوري
مردم سالاري
انسان محوري
تعهد به اصول اخلاقي در اوج قدرت
احترام به آزادي هاي معقول