امام و مشكل استانداران خليفه















امام و مشکل استانداران خليفه



گروهي که از ستم کارگزاران عثمان به ستوه آمده بودند و کرارا خليفه از بيدادگري آنان هشدار داده و نتيجه نگرفته بودند، از مراکز حساس اسلامي حرکت کردند و در مدينه گرد آمدند و پس از اتمام حجت هاي فراوان، سرانجام به خانه ي خليفه ي هجوم بردند و به حيات او خاتمه دادند و پيش از دفن جنازه ي او، همگي از پير و برنا به خانه ي علي (ع) روآوردند و سيل آسا به درون خانه ريختند و گفتند: آمده ايم تا با تو به عنوان خليفه مسلمين بيعت کنيم.

اين نارضايتي، به گروه گرد آمده در مدينه منحصر نبود، بلکه انقلابي هاي مدينه، نمايندگان توده هاي ناراضي کوفه و بصره بودند که در اين نقاط پرچم مخالفت بر ضد خليفه و کارگزاران او برافراشته بودند. خليفه ي وقت، بر اثر سستي عزم و حکومت روح فاميل گرايي بر او، کارهاي کليدي را به بستگان خود از بيت اموي سپرده بود و با توجه به اسامي استانداران و مشاوران خليفه، روشن مي شود که در مدت سيزده ساله ي خلافت عثمان، حکومت اموي سايه ي خود را بر همه ي قلمرو اسلامي افکنده بود و همگان جز ثروت اندوزي و گرد آوري طلاو نقره به فکر چيزي نبودند، از اين جهت يک نوع خيزش در تمام استان ها و ايالات بر ضد خليفه پديد آمدن و به جاي اينکه مفسدان گرفتار شوند، خليفه قرباني اين نارضايتي ها شد.

امام در برابر اين خواسته ي عمومي ناچار است که رضايت عموم را تامين کند و از افراد صالح بهره بگيرد و حکومتي را پي ريزد که رنگ و بويي از عصر رسالت داشته باشد و در غير اين صورت خود امام در برابر گروه هاي انقلابي قرار مي گرفت و موضع آنان نسبت به وي دگرگون مي گشت.

[صفحه 3]

اين کار همچنان (آب از جوي رفته را به جوي باز گرداندن) هر چند براي امام يک وظيفه ي الهي و شرعي بود ولي در عين حال کار آساني نبود و امام بايد با سياست حکيمانه، موج را مهار کند و آرامش را به کشور بازگرداند.


صفحه 3.