احترام به آزادي هاي معقول















احترام به آزادي هاي معقول



سياست «قرآن بر سر نيزه ي» معاويه و هم فکرش عمروعاص، شکاف عجيب در ميان سپاه امام (ع) پديد آورد و صميمي ترين دوستان او را به صورت انسان هاي معترض و احيانا برانداز درآورد. اين گروه که در تاريخ از آنان به نام «خوارج» نام مي بردند، خود از طرفداران مساله «حکميت» بودند و اصرار مي ورزيدند که نبرد متوقف شود تا از طرفين نفر انتخاب گردد و درباره امام و معاويه با توجه به اصول اسلام و قرآن قضاوت کنند.

امام به ناچار بر اين حکميت تن داد، در حالي که مي دانست که اين حاکميت نتايج زيان باري خواهد داشت، ولي اصرار سپاه و رودرويي آنان با امام او را تسليم اين انديشه کرد و صلح نامه اي تنظيم شد و طرفين امضا نمودند.

هنوز مرکب حکميت بر روي کاغذ خشک نشده بود که همان گروه از کار خود نادم

[صفحه 23]

و پشيمان گشتند و اين بار اصرار ورزيدند که امام (ع) تعهد خود را ناديده بگيرد و بار ديگر نبرد را آغاز کند.

امام به آنان فرمود: شما حکميت را به من تحميل کرديد، ما ميان خود و آنان پيماني امضا کرديم و شروطي را پذيرفتيم و مواثيق به آنان داديم. خدا مي فرمايد:

و افوا بعهدالله اذا عاهدتم و لا تنصوا الايمان بعد توکيدها و قد جعلتم الله عليکم کفيلا ان الله يعلم ما تفعلون.[1] .

(و چون با خدا پيمان بستيد، به پيمان خود وفا کنيد و سوگندهاي خود را پس از استوار کردن آنها مشکنيد، با اينکه خدا را بر خود ضامن و گواه قرار داديد، زيرا خدا آنچه را انجام مي دهيد مي داند.)

خوارج با حضور در مسجد و عدم شرکت در نمار، مخالفت خود را اظهار مي داشتند و به هنگام اقامه ي نماز به دادن شعارهاي تند مي پرداختند.

روزي امام (ع) به نماز ايستاده بود. ابن کواء، از سران خوارج، به عنوان اعتراض اين آيه را تلاوت کرد:

و لقد اوحي اليک و الي الذين من قبلک لئن اشرکت ليحبطن عملک و لتکونن من الخاسرين.[2] .

(به تو و به پيامبران پيش از تو وحي کرديم که اگر شرک ورزي، عمل تو تباه مي شود و از زيانکاران به شمار مي آيي.)

امام با کمال متانت و به حکم اين آيه ي قرآن که مي فرمايد: «و اذا قراء القرآن فاستمعوا له و انصتوا لعلکم ترحمون»،[3] سکوت کرد تا ابن کواء آيه را تمام کرد و سپس به نماز خود ادامه داد. ولي او مجددا آيه را خواند و امام نيز سکوت کرد. ابن کواء چند بار اين عمل را تکرار کرد و امام (ع) با کمال صبر و حوصله سکوت برگزيد. سرانجام امام (ع) با

[صفحه 24]

تلاوت آيه ي زير، به او پاسخ گفت، به گونه اي که آسيبي به نماز او نرسيد و هم او را ساکت و منکوب کرد:

فاصبر ان وعدالله حق و لا يستخفنک الذين لا يومنون.[4] .

(صبر را پيشه ساز و کارهاي افراد غير مومن تو را خشمگين نسازد.)[5] .

امام (ع) به اين نوع آزادي ها تن مي داد و تا روزي که خوارج دست به جنايت و ناامني نزده و به فکر براندازي نبودند و حتي حقوق آنان را از بيت المال قطع نکرد. ولي از لحظه اي که ناامني در کوفه و اطراف آن پديد آوردند و خون بي گناهان را ريختند، امام (ع) نبرد با آنان را فريضه دانست و زمين را از لوث وجود آنان پاک ساخت.

تا اينجا ما به همين اصول هشتگانه از سياست هاي امام (ع) در سيره ي عملي خود بسنده مي کنيم و تبيين اصول ديگر از سياست آن حضرت را، چه در قلمرو مسائل فرهنگي و چه در قلمرو مسائل اقتصادي، به وقت ديگر موکول مي کنيم و از پيشگاه ملکوتي امام (ع) که نتوانستيم نيم رخ روشني از برخي از اصول سياسي او را ترسيم کنيم پوزش مي طلبيم.


صفحه 23، 24.








  1. سوره ي نحل 91.
  2. سوره ي زمر: آيه ي 65.
  3. سوره ي اعراف: 204.
  4. سوره ي روم: 60.
  5. تاريخ طبري، ج 54، شرح نهج البلاغه، ج 2، ص 269.