محبت به ذوي القربي












محبت به ذوي القربي



پي آمد اين علاقه در نهايت بازگشت به محب مي کند. اين محب است که از محبت به ذوي القربي بهره ور است، زيرا محبت به ذوي القربي يعني محبت به مظاهر حق. مظاهري که هيچ گونه دغدغه در مود آنها نيست. ره رو با اطمينان به همراه راهبر در حرکت است تا به مقصد برسد.

محبت به ذوي القربي يعني محبت به رهبري صحيح، محبت به آرمانهاي وحي الهي و پيروي از پيام هاي رساي اهل بيت و خويشاوندان رسول الله (صلي الله عليه و آله) که خود آنان را معرفي نمود: لما نزلت هذه الآية قيل يا رسول الله (صلي الله عليه و آله) من قرابتک هولاء الذين وجبت علينا محبتهم فقال علي و فاطمة و ابناهما.[1] «از حضرت پرسيدند خويشاوندان تو که بايد بدانها محبت ورزيد چه کساني هستند، فرمود علي و فاطمه و فرزندان آنها».

هم آنان که محبت به آنان معيار ايمان و کفر و نفاق است، آنان که حق مدار بودنشان مؤمن را به سوي خود جذب، و دشمن خدا و منافق رابه شدت از خود دفع مي نمايد: يا علي لا يبغضک مؤمن و لا يحبک منافق.[2] «علي، هيچ مومني تو را دشمن نمي دارد و منافق هرگز دوستدار تو نخواهد شد.» هر کس بغض علي به دل دارد منافق است ولو ظاهر مسلمان باشد. که اين محک ارزيابي است که همگان مي توانند ايمان و نفاق خود را ارزيابي کنند؛ دشمن حق، دشمن مظهر حق است. دوستدار حق محب مظهر حق است. زيرا که حب علي تقواو بغض علي کفر و نفاق است: يا علي حبک تقوي و بغضک کفر و نفاق.[3] که اگر همه مردم بر حب علي وفاق داشتد، کسي سزاوار آتش نمي شد و خدا آتش عذاب خلق نمي کرد. رسول الله (صلي الله عليه و آله)فرمود: لو اجتمعت علي حب علي بن ابي طالب اهل الدنيا ما خلق الله النار.[4] دشمني با علي دشمني با خداست: عن رسول الله (صلي الله عليه و آله) من سب عليا فقد سبني و من سبني فقد سب الله.[5] زيرا که علي حق مدار است. منظور از اين مودت، مودت خاص يعني رهبري اهل بيت وذوي القربي است. زيرا آنچه به رسالت رسول الله (صلي الله عليه و آله) ارتباط تنگاتنگ دارد رهبري اهل بيت است و الا محبت خشک و بي روح ارتباطي با مزد رسالت رسول الله (صلي الله عليه و آله) ندارد.

حب و بغض علي معيار حق و باطل در باورها و رفتارها مي باشد. آنان که به علي بغض و کينه ورزيدند در ايمانشان بايد ترديد کنند و آنان که بر رخ علي شمشير آهخته کردند، در نفاق خود ترديد ننمايند. زيرا اين حديث که شيعه و سني آن را پذيرفته محک را آشکارا و شفاف بيان مي کند: لا يبغضک مؤمن و لا يحبک منافق. اين محک بدين خاطر اين گونه شفاف عنوان شده است که کسي فريب سابقه خويش را نخورد. که من يک عمر در راه اسلام شمشير زده ام زندان رفته ام، شکنجه شده ام. و نيز کسي فريب عنوان لقب را نخورد ، من وابسته به بيت وحي هستم اينها هيچ کدام معيار نيستند، معيار محبت و پيروي از علي و دشمني و ايجاد چالش با علي است که اولي محک ايمان و دومي معيار نفاق و کفر است.

«حبيب الله احمدي»









  1. الغدير، ج 3، ص 307.
  2. بحار، ج 39، ص. 251 اسد الغابة، ج 4، ص 115.
  3. بحار، ج 39، ص 263.
  4. همان، ص 267.
  5. بحار، ج 39، ص 312.