شهادت امام حسين توسط مکر و حيله معاويه
تا پيش از آنکه تو را به خاک سپارند، او را بکشم و هر گاه قدرت پيدا نکنم، باز اين کار را مي کنم. مگر به سرزميني برود که نتوانم خودم را به او برسانم. پس امام حسن گفت: اي برادر، اين دنيا بجز شبهاي تار نيست. او را رها کن تا در پيشگاه خدا با او روبرو شوم و بدين ترتيب از معرفي او خودداري کرد و من شنيدم معاويه، زنش جعده دختر اشعث بن قيس کندي را تحريک کرده و به او وعده صد هزار دينار و تزويج به يزيد داده است و زنش امام حسن عليه السلام را مسموم کرد.[1] .
ابن سعد در طبقات مي نويسد: معاويه بارها به آن حضرت زهر داد زيرا او و برادرش حسين (ع) در شام نزد معاويه مي رفتند. اما دفعه آخر، آن بزرگوار مسموم شد، آنگاه مزاجش به هم خورد، بار ديگر مسموم شد و سرانجام به شهادت رسيد. در نزديکيهاي وفات، پزشک که از او ديدن کرد گفت: سم شکم اين شخص را پاره پاره کرده است. پس امام حسين فرمود: اي ابو محمد! به من بگو چه کسي تو را سم داده است؟ اظهار داشت: چرا بگويم برادر؟ امام حسين گفت: