انتصاب جانشين
حضرت فرمودند: احساس مي کنم که زندگي ام پايان يافته است. عرض نمودم: يا رسول الله، جانشين خود را تعيين بفرمائيد. فرمود: چه کسي را به عنوان جانشين برگزينم؟ گفتم: ابوبکر را. آن حضرت سکوت کردند و پس از مدتي آهي از سينه کشيدند که از اندوه و غم ايشان نشان داشت. مجددا همين سؤال و جواب بين ما تکرار شد و من گفتم: عمر را. باز آن حضرت سکوت اختيار کردند و بعد از مدتي از سينه، آهي جانسوز کشيدند. سپس من گفتم: علي بن ابي طالب را در اين هنگام نيز با ابراز تأثر شديد، فرمودند: اگر چنين کنم، وظيفه خود را انجام خواهيد داد؟ به خدا قسم، اگر تکليف خود را که همان پيروي و اطاعت از ولايت اوست، انجام دهيد؛ البته شما را به بهشت خواهد برد.[1] . اين داستان در منابع زيادي از اهل سنت آمده است.[2] .
ابن مسعود مي گويد: روزي با رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم در صحرا بودم آهي از سينه کشيد که از غم و اندوه ايشان حکايت مي کرد. علت را سؤال کردم.