هديه علي به مرد فقير











هديه علي به مرد فقير



ابوذر غفاري مي گويد:

روزي نماز ظهر را با پيامبر اکرم خواندم. گدايي از مردم در خواست حاجتي کرد و کسي به او پاسخي نداد و به او توجهي نکرد.

آن مرد فقير دستهاي خود را به سوي آسمان بلند کرد و گفت: خداوندا! شاهد باش که امروز من در مسجد پيامبر تو محمد صلي الله عليه و آله و سلم از مردم چيزي خواستم و کسي به من توجهي نکرد. در اين هنگام علي عليه السلام نماز مي خواند و در حال رکوع بود و با آخرين انگشت دست راست خويش که انگشتري گرانبها در آن بود، به سوي آن مرد اشاره فرمود و او هم به نزديک علي آمد و انگشتر را از انگشت او بيرون آورد و رسول اکرم شاهد اين منظره بود. در اين هنگام پيامبر، چشم خود را به سوي آسمان گشود و عرض کرد: «خداوندا برادرم موسي از تو درخواست کرد و گفت: پروردگارا سينه ام را گشاده فرما. و کار مرا برايم آسان گردان. گره از زبانم بگشا تا سخنم را بفهمند و براي من برادرم هارون را که از خاندان من است وزيرم گردان. پشت مرا به او محکم سازد و او در کار من شريک گردان.

خدايا تو در جواب موسي حاجتش را برآورده ساختي، بارخدايا سينه مرا نيز گشاده فرما، کارم را آساني بخش و پشتيباني از افراد خانواده من براي من انتخاب فرما. علي عليه السلام را براي اين کار قرار بده و به سبب او پشت مرا محکم ساز.»

ابوذر رضي الله عنه گويد: هنوز دعاي آن حضرت پايان نيافته بود که جبرئيل از جانب پروردگار نازل شد و عرض کرد: اي محمد! بخوان اين آيه را: «انما وليکم و رسوله والذين آمنوا...»[1] .







  1. الغدير، ج 3، ص 85.