كرامت دفن ابوبكر











کرامت دفن ابوبکر



ابن عساکر در تاريخ خود آورده که گفته اند: چون هنگام مرگ ابوبکر رسيد، به حاضران گفت: چون من مردم و از غسل و کفن من فارغ شديد، مرا برداريد و ببريد تا برسيد بر در حجره اي که قبر پيامبر در آن است.

پس نزديک در بايستيد و بگوئيد: سلام بر تو اي رسول خدا. اين ابوبکر است. که براي داخل شدن اجازه مي خواهد پس اگر اجازه اي داده شد، آن قفل در خود به خود باز مي شود. پس مرا داخل کنيد و در همانجا به خاک بسپاريد و گرنه مرا به بقيع ببريد و در آنجا خاک کنيد. پس آنان چون در آستانه در ايستادند و آنچه وي گفته بود، بر زبان راندند، قفل بيفتاد و در گشوده شد و ناگاه هاتفي از درون قبر ندا در داد: « دوست را بر دوست وارد کنيد که دوست به دوست مشتاق است» اين داستان هم از کرامات ساختگي دروغگويان است.[1] .







  1. الغدير، ج 14، ص 131.