پهناي بهشت ابوبكر











پهناي بهشت ابوبکر



صفوري مي گويد: در حديث چنان ديدم که فرشتگان زير درخت طوبي گرد آمدند. پس فرشته اي گفت: دوست داشتم که خدا نيروي هزار فرشته را به من مي داد و پر و بال هزار پرنده را ارزاني من دارد تا پيرامون بهشت به پرواز در آيم و به منتهاي آن برسم. پس خداوند، آنچه وي مي خواست بدو بخشيد و او هزار سال ديگر را در پرواز بود، تا نيروي او برفت و پرهايش ‍ بريخت ولي خداوند نيرو و بالها را به وي بازگردانيد تا هزار سال ديگر را پرواز کرد. پرهايش ريخت و گريان در آستانه کاخي افتاد. يکي از حوران به او نزديک شد و گفت: چه شده است؟ او گفت: من در توانايي خدا با وي به معارضه برخاستم. حوريه گفت: تو خود را در پرتگاه افکنده اي. آيا مي داني در اين سه هزار سال چقدر راه را با پرواز ننموده اي؟

او گفت: نه. گفت: به عزت پروردگارم بيش از يک ده هزارم از آنچه خداي تعالي براي ابوبکر صديق آماده کرده اي نپيموده اي.[1] .







  1. الغدير، ج 14، ص 128.