راي خليفه درباره كتاب ها











راي خليفه درباره کتاب ها



روزي يکي از مسلمانان پيش عمر آمد و گفت: ما هنگامي که ايران را فتح کرديم، در آنجا کتابهاي زيادي را بدست آورديم. کتابهايي که در رابطه با علوم مختلف بود. کتابهائي که بسيار عجيب و علمي به نظر مي رسيد. عمر که از صحبت او خشمگين شده بود، شلاق خود را بلند کرد و شروع کرد به زدن آن مرد و گفت: اکنون من برايت بهترين حکايت ها را مي کنم، ديگر حرفي از آن کتاب بزني. واي بر تو! آيا قضيه و حکايتي بهتر از کتاب خدا وجود دارد؟ جز اين نيست که هلاک شدند مردمي که پيش از شما بودند، براي آنکه ايشان اقبال و توجه کردند، بر کتب علما و کشيش هايشان و تورات و انجيل را واگذاردند تا آنکه پوسيد و از بين رفت آنچه در آنها از علم بود.[1] .







  1. الغدير، ج 12، ص 198.