شيوه دادرسي











شيوه دادرسي



عدم آگاهي و علم ابوبکر به کتاب خدا و سنت پيامبر مورد تأئيد اکثر محدثين و مورخين است. روزي ميان عده اي نزاعي در گرفت. براي حل اختلاف به نزد خليفه رفتند و جريان را براي او شرح دادند. ابوبکر هر چه فکر کرد که بتواند با استفاده از قرآن مجيد، آن مسأله را حل نمايد، چيزي به ذهنش نرسيد، هر چه تلاش کرد که با توجه به دستورالعمل هاي پيامبر، اين ماجرا را ختم به خير کند، باز هم نتوانست. ناچار به کساني که در اطرافش ‍ بودند. گفت: به نظر شما راه حل چيست؟ و هر کس جوابي مي داد که دور از واقع بود. ناچار خود خليفه نظري داد و گفت: نظر من اين است و نمي دانم که آن درست است يا خير؟ اگر درست بود، از سوي خداست و اگر نه من از خدا آمرزش مي خواهم. اين بود دادرسي و اجراي عدالت در نزد خليفه اول.[1] .







  1. الغدير، ج 13، ص 246.