اجراي کتاب خدا
در اين حال مردي برخاسته و خطاب به او گفت: کتاب خدا (قرآن) را اجرا کن! بنشين! آن مرد نشست. تا سه بار آن مرد برخاسته و به دستور عثمان مي نشست. آنگاه پرتاب شن و ريگ بسوي يکديگر را شروع کردند آن چنانکه آسمان ديده نمي شد و عثمان از بالاي منبر بر روي زمين افتاد. عثمان را به طرف خانه اش بردند و وقتي وارد خانه شد بيهوش بود. پس يکي از دربانان عثمان در حالي که يک قرآن در دست داشت، از خانه بيرون آمده و با صداي بلند گفت: کساني که دينشان را ترک کرده و دسته دسته شدند کارشان به تو مربوط نيست و فقط به خدا محول شود. حضرت علي عليه السلام در حالي که عثمان بيهوش شد و بني اميه دور او را گرفته بودند به عيادت او آمد و فرمود: چطور شده اي اي عثمان؟! بني اميه يکصدا به حضرت علي عليه السلام گفتند: اي علي عليه السلام! ما را کشتي و اين بلا را سر اميرالمؤمنين درآوردي. بخدا قسم اگر آنچه آرزو داري بسر او بيايد، دنيا بر سرت تيره و تار خواهد شد! در اين هنگام حضرت علي عليه السلام در حالي که خشمگين بود از جاي خود بلند شد و رفت.[1] .
عثمان روز جمعه بالاي منبر رفت و به حمد و ستايش خدا پرداخت.