خيال واهي











خيال واهي



قيس در يکي از جنگ هايي که از جانب رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم شرکت جسته بود و در آن سپاه ابوبکر و عمر هم بودند.

قيس رفتارش اين بود که مردم را طعام داده و اموالش را قرض مي داد. ابوبکر و عمر گفتند: اگر ما اين جوان را به حال خود وابگذاريم اموال پدرش را نابود مي سازد و از دست مي دهد. لذا در بين مردم به راه افتاده و مردم را از قبول عطاياي قيس جلوگيري مي کردند. سعد وقتي اين جريان را شنيد روزي بعد از نماز پشت سر رسول الله از جاي حرکت کرد و گفت: کيست که مرا از دست پسر ابي قحافه و پسر خطاب نجات دهد، اينان فرزندم را به خيال خود بخاطر من به بخل وا مي دارند.[1] .







  1. الغدير، ج 3، ص 152.