تجسس خليفه به تهمت











تجسس خليفه به تهمت



روزي مردي نزد عمر بن خطاب آمد و گفت: فلاني دست از کارهاي نادرست خود بر نمي دارد و هميشه مشغول لهو و لعب و عياشي است.

عمر بدون اين که در اين رابطه تحقيقي کند به سراغ آن مرد رفت و با عصبانيت به او گفت: اي مرد گفت: اي پسر خطاب! آيا خداوند متعال در کتاب شريف قرآن تو را نهي کرده است که در کار ديگران جاسوسي نکنيد؟ عمر که به اشتباه خود پي برده بود، از همان راهي که آمده بود، بازگشت و از اين دست حکايات که نشان مي دهد، عمر بدون ترس و جو و تحقيق، مسلمانان را توبيخ مي کرد، بسيار است.[1] .







  1. الغدير، ج 11، ص 380.