وسعت دادن به مسجد











وسعت دادن به مسجد



عباس بن عبدالمطلب خانه اي در کنار مسجد مدينه داشت عمر گفت: خانه ات را به من بفروش. من آنرا مي خواهم به مسجد مدينه اضافه کنم و آنرا وسعت بدهم. عباس قبول نکرد که آنرا بفروشد. پس عمر گفت: که آنرا به من هديه کن. عباس باز هم قبول نکرد. پس عمر گفت: پس خودت اين خانه را به مسجد اضافه کن.

عباس اين را هم نپذيرفت. عمر که از اين برخورد عباس ناراحت بود، گفت: ميان من و خودت کسي را داور قرار مي دهيم.

هر چه او گفت بايد بپذيري. پس ابي بن کعب حاکم و داور شد و او گفت: که در اين رابطه فقط رضايت عباس شرط است نه نظر خليفه. پس بايد او را راضي کني. عمر گفت: آيا در اين رابطه در کتاب خدا يا سنت پيامبر حکمي صادر شده است؟ ابي بن کعب گفت: آري. اين کار سنت رسول الله است. زيرا رسول خدا فرموده است: سليمان بن داود وقتي مي خواست بيت المقدس را بنا کند، هر ديواري را که بنا مي کرد، چون صبح مي شد، خراب مي شد. پس پسرش به او سفارش کرد، ديگر ديواري را بنا نکن مگر آن زمين را راضي کني. بعد از اين صحبت عمر ديگر کاري به عباس ‍ نداشت. مدتي گذشت و عباس خودش به اين کار راضي شد و مسجد را توسعه داد.[1] .







  1. الغدير، ج 12، ص 130.