آوازخواني











آوازخواني



عبدالله پسر عباس مي گويد: يک بار در روزگار حکومت عمر ما به همراه او عده ديگري از مهاجرين و انصار عازم سفر حج شديم. عمر در طول راه شروع کرد به خواندن قسمتي از يک ترانه با آواز. مردي از مردمان عراق که همراهمان بود، گفت: اي خليفه! کساني جز تو بايد به اين کار مشغول باشند، نه تو، از شما بعيد است که اين کار سخيف را انجام بدهيد. عمر که بسيار شرمزده شده بود، بر پشت شترش زد و از ديگر شترسواران جدا شد. حال با اين سابقه درخشان چگونه مي توان داستانهايي را قبول کرد که عمر، آوازخوانان را مي ترسانده و آنان جرأت اين کار را نداشته اند در حالي که پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم آنها را چيزي نمي گفته.[1] .







  1. الغدير، ج 15، ص 129.