جواب دندان شکن به معاويه
روزي قدامه سعدي نزد معاويه آمد. معاويه از او پرسيد: تو کيستي اي مرد؟ او گفت: من جارية بن قدامه هستم. معاويه با يک حالت تمسخر گفت، تو مگر زنبوري بيش، هستي؟ او گفت: اي معاويه تو مرا با گزنده اي شيرين دهان تشبيه مي کني در حالي که خودت به خدا ماده سگي بيش نيستي. ماده سگي عوعو کنان سگ هاي نر را به سوي خويش مي خواند و اميه نيز جز تصغير «امه» يعني کنيز نيست. پس ديگر مرا به اين جرم که با تو بيعت نمي کنم و دست بيعت و همکاري با علي عليه السلام داده، به تمسخر نگير، ما هرگز از علي عليه السلام دست نمي کشيم. هر چند که مورد آزار و شکنجه و طعن ديگران بايستم. معاويه گفت: بس است ديگر. خدا در ميان مردم افرادي مثل تو را زياد نکند و او در جواب گفت: اي معاويه حرف خردمندانه بزن و احترام ديگران را نگه دار تا آنان نيز احترام تو را نگه دارند. به راستي که تو لياقت حکومت را نداري.[1] .