سلام بر پادشاه











سلام بر پادشاه



روزي سعد بن ابي وقاص که از اعضاي شوراي شش نفره عمر بود، نزد معاويه مي رود. او که با معاويه ميانه اي نداشت و با او بيعت هم نکرده بود، به معاويه گفت: سلام بر تو اي شاه! معاويه که از گفتار او متعجب شده بود، با ناراحتي گفت: چرا مرا اين گونه خطاب مي کني؟ شما مؤمنين هستيد و من امير مؤمنان. پس بايد مرا اميرالمؤمنين خطاب کني نه شاه.

سعد گفت: اين در صورتي بود که ما مسلمانان تو را به اميري انتخاب مي کرديم، حال که اين گونه نيست. تو خود به زور به حکومت رسيده اي.

تو مانند پادشاهان، با قدرت و زور و ستم به اينجا رسيده اي نه به خواست مردم.معاويه که از صحبت هاي او خشمگين شده بود ديگر هيچ نگفت.[1] .







  1. الغدير، ج 19، ص 51.