نگاهي به زندگي علامه اميني











نگاهي به زندگي علامه اميني



علامه شيخ عبدالحسين فرزند شيخ احمد و نوه شيخ نجفقلي ملقب به امين الشرع است که نام اميني را از همين جد به ميراث گرفته است.

علامه اميني در سال 1320 (ه ق) در شهر تبريز ديده به جهان گشود.

از همان آغاز کودکي به دانش و فراگيري علم رغبت فراوان داشت.

فراگيري علوم در ابتدا نزد پدر پس از آن نزد استادان مدرسه طالبيه که از مهمترين مراکز فرهنگي تبريز است، آغاز نمود.

مقدمات و سطوح فقه و اصول را نزد دانشمنداني چون آيت الله سيد محمد بن عبدالکريم موسوي مشهور به مولانا و آيت الله خسروشاهي و آيت توتونچي و علامه شيخ ميرزا علي اصغر ملکي آموخت. پس از پايان تحصيلات مقدماتي، جهت فراگير علوم الهي راهي نجف اشرف شد و در اين شهر مقدس از محضر استاداني چون آيت الله فيروزآبادي، خوانساري و ايرواني بهره مند شد و درس خارج را نزد آنان فرا گرفت. هنوز در دوران جواني بود که از مراجع بزرگي چون آية الله سيد ابولحسن اصفهاني و آيت الله ميرزا محمدحسين نائيني و آية الله حاج شيخ عبدالکريم حائري و آية الله شيخ محمدحسين اصفهاني اجازه اجتهاد دريافت کرد.

براي ورود به جرگه حاملان احاديث خاندان رسول و اتصال به سلسله روايت گران معارف محمدي و علوي با کسب اجازه از بزرگاني همچون آيت الله ميرزاعلي شيرازي و آيت الله سيد ابوالحسن اصفهاني و آيت الله شيخ علي اکبر خويي، اين وظيفه مهم و اين رسالت خطير شيعي را به انجام رسانيد. از آن پس به تبريز بازگشت و پس از گذشت مدتي اقامت بار ديگر به نجف مراجعت فرمود و کوشش پيگير خود را درباره بزرگترين کتاب عصر «الغدير» آغاز کرد و با کوشش پيگير و مسافرت به اکثر کشورهاي اسلامي و غيراسلامي و بررسي متون و مدارک علمي و تاريخي اسلام در طول نزديک به چهل سال، بزرگترين اثر ارزنده خود «الغدير» را در دسترس اهل تحقيق قرار داد.

علامه اميني در مسير مطالعاتش براي نگارش الغدير تمامي کتابخانه هاي مشهور نجف و کربلا، سامرا و بغداد حله و بصره را بهره برداري نمود. اما براي اين بزرگمردي که پا به ميدان پاسداري از حريم ارزشهاي غدير نهاده بود، اين همه کافي نبود. لذا به سفر پرداخت. ابتدا به ايران آمد و از کتابخانه هاي علمي شهرهاي مشهد و تهران و بروجرد و کرمانشاه استفاده نمود. سفر بعدي او به هندوستان بود. در اين سفر کتابخانه هاي شهرهاي لکهنو، رامپور و حيدرآباد را مورد استفاده قرار داد و سپس عزم سفر به سوريه را نمود. آخرين سفر علامه اميني براي مطالعه و تحقيق در سال 1378 (ه ق) به ترکيه صورت گرفت و در اين کشور کتابخانه هاي مهم را مورد استفاده قرار داد.

نکته قابل تذکر است که در طول اين مدت علامه اميني به ميزان وسيعي دست اندر کار استنساخ کتابهاي گرانبها و ارزنده بود که در صورت عدم رسيدگي امکان داشت از ميان بروند و چنين ذخاير ارجمندي براي نسل هاي آينده باقي نماند.

پس از سفر به ترکيه، علامه به نجف بازگشت و شروع به تجهيز کتابخانه عظيم و عمومي اميرالمؤمنين عليه السلام نمود که هم اکنون نيز با نام «مکتبه اميرالمؤمنين العامه» در نجف مشغول به کار است. ولي ديگر شمع وجود گرانبهايي چنين پاسدار و مرزباني شجاع رو به خاموشي نهاده بود و بيماري با شدت تمام او را از پاي در مي آورد. تا اين که لحظات خاموشي اين شمع فروزان فرا رسيد و در روز جمعه 28 ربيع الثاني 1390، حالش به وخامت گرائيد... علامه شروع به سخن گفتن نمود و آخرين کلماتش اين بود: خداوندا! اين سکرات مرگ است که بر من عارض شده، پس به من توجه فرما و مرا به خودم ياري ده. آن سان که صالحان را بر خودشان ياري مي دهي... و هنوز اين دعا را به پايان نبرده بود که دعوت حق را لبيک گفت و روحش به ملکوت اعلي پرواز کرد بدين پس دفتر زندگي قهرمان پاسداري از حريم ارزشهاي راستين بسته شد.

اين مرد بزرگ علاوه بر اين اثر مهم، تأليفات و تحقيقات مهم ديگري هم از خود بر جاي گذاشته است که عبارت اند از: 1 تفسير فاتحة الکتاب، 2 شهداءالفضيله، 3 کامل الزياراة، 4 آداب الزائر لمن يمم الحائر، 5 سيرتنا و سنتنا، 6 تعليقات کتاب مکاسب شيخ انصاري، 7 تعليقات بر کتاب رسائل شيخ انصاري، 8 المقاصد العليه في المطلب السنيه، 9 رياض الانس، 10 رجال آذربايجان، 11 ثمرات الاسفار، 12 العترة الطاهرة في الکتاب الغدير.