تبعيد ابوذر











تبعيد ابوذر



معاويه خضراء (کاخ سبز) را که در دمشق ساخت، ابوذر به او گفت: اگر اين از مال خداست که خيانت کرده اي و اگر از مال خودت است که اسراف است. بخدا که اين کارها در کتاب خدا و سنت پيامبر نيست به خدا مي بينم که حقي خاموش مي شود و باطلي زنده مي شود. معاويه که از صحبت هاي او خشمگين شده بود، به عثمان نامه اي نوشت و در آن عيله ابوذر مطالبي را گفت. عثمان در جواب نوشت، «او را بر ناهموارترين ستورها سوار کن و از راهي دشوار بفرست.» معاويه او را با کسي فرستاد که شبانه روز ستورش را براند و چون ابوذر به مدينه آمد، گفت: کودکان را به کار مي گماري و چراگاه اختصاصي درست مي کني که شبانه روز ستورش را براند و فرزندان آزاد شده ها را به خود نزديک مي کني. عثمان به او گفت: از اين سرزمين برو به هر کجا که مي خواهي. گفت: مي خواهم به مکه بروم.

او گفت: نمي شود. گفت: به بيت المقدس يا کوفه عثمان با هيچ کدام موافقت نکرد و گفت: من تو را مي فرستم به ربذه. پس او را به آنجا فرستاد و همچنان در آنجا بود تا درگذشت.[1] .







  1. الغدير، ج 16، ص 96.