دليل حب علي











دليل حب علي



معاويه به حج رفت و در آنجا به جستجوي زني برآمد که دارميه حجونيه ناميده مي شد. او از شيعيان علي عليه السلام و زني سياه چرده و تنومند بود.

پس از آن که به نزد معاويه آمد معاويه به او گفت: حالت چگونه است اي دختر حام؟

گفت: حالم خوب است اما من از اولاد حام نيستم بلکه زني هستم که از بني کنانه. معاويه گفت راست گفتي. آيا مي داني تو را به چه علت دعوت کرده ام؟ گفت: سبحان الله. من عالم به غيب نيستم.

معاويه گفت: مي خواستم از تو بپرسم که چرا علي عليه السلام را دوست داري و با من دشمن هستي و از او پيروي مي کني و با من دشمني؟ گفت: مرا از پاسخ دادن معذور دار. گفت: خير بايد حتما جواب بدهي. او گفت: من علي عليه السلام را دوست دارم. براي آن که در ميان مردم به عدالت رفتار مي کند و با تو دشمن هستم براي ان که با کسي که به امر خلافت سزاوارتر از تو است، نبردي کردي و به دنبال چيزي بودي که از آن تو نيست. من از علي عليه السلام پيروي مي نمايم زيرا رسول خدا در غدير خم با حضور تو رشته ولايت او را منعقد فرمود. ايشان، فقرا را دوست مي دارد و اهل دين را بزرگ مي شمارد.

اي معاويه با تو دشمني مي کنم براي اينکه موجب خونريزي و اختلاف کلمه شدي و در قضاوت ستم نمودي و به دلخواه خود داوري نمودي...[1] .







  1. الغدير، ج 2، ص 79.