غديريه محمد حميري











غديريه محمد حميري



روزي تعدادي از شعراي نزد معاويه بودند، معاويه بدره زري در مقابل خود نهاد و گفت: اي شعراي عرب، درباره علي بن ابي طالب عليه السلام شعري بگوئيد و در اين کارتان جز حق سخني نگوئيد. من از نسل صخر بن حرب نيستم. اگر اين بدره زر را به آن که شعر حقي درباره علي عليه السلام بگويد، ندهم طرماح بپا خاست و سخناني سراسر از نکوهش و ناسزا به علي عليه السلام گفت.

معاويه به او گفت: بنشين. نيت و جايگاه تو را خدا مي داند. سپس هشام مرادي بپا خاست و او نيز سخناني پر از ناسزا گفت. در اين هنگام محمد حميري برخاست و قصيده معروف خود را سرود:... علي عليه السلام پيشواي ماست که پدر و مادرم فدايش باد. همان ابوالحسن است که از هر ناروا و حرامي منزه و پاک است. علي عليه السلام پيشواي راستي خداوند به او دانش عطا کرده که حلال را از حرام مي شناسد و...»

معاويه در پايان که شديدا تحت تأثير اين شعر قرار گرفته بود گفت: تو در سخن راستگو بودي. اين بدره زر را بگير.[1] .







  1. الغدير، ج 3، ص 322.