مقدمه















مقدمه



با تشکر بسيار از مقام معظم رهبري که امسال را سال امام علي (ع) اعلان فرموده اند و با سپاس فراوان از کوشش چشم گير ستاد معظم بزرگداشت امام علي (ع).

در آغاز، لازم است از سه مساله که در روشن شدن بحث دخالت دارد به اختصار سخن بگوييم:

1. مقصود از وحدت اسلامي، همان وحدت امت اسلام است که خداوند فرموده است:

«ان هذه امتکم امه واحده و انا ربکم فاعبدون»[1] همانا اين امت شما امت واحده است).

پس اساس اين وحدت را قرآن نهاده است و بارها مسلمانان را به عنوان يک امت مخاطب ساخته است، مانند: «کنتم خير امه اخرجت للناس...»[2] و «کذلک جعلناکم امه

[صفحه 2]

وسطا».[3] .

رسول اکرم (ص)، به طور رسمي پس از هجرت، در قرارداد و عهدي بين مهاجرين و انصار، وحدت امت اسلام را اعلان فرمود: «انهم امه واحده من دون الناس»[4] (مسلمانان جداي از مردم يک امت هستند). اين اعلان رسمي که همزمان با هجرت رسول اکرم (ص) و تاسيس حکومت اسلامي صورت گرفته است، علاوه بر مفهوم وحدت دين و عقيده، وحدت سياسيوو اجتماعي آنان را نيز در بر دارد.

مسلمانان، موظف هستند با اختلافات قومي و زباني و احيانا اختلاف راي در فروع فقهي و در روش هاي عملي و يا در فهم کتاب و سنت و نيز در گرايش هاي سياسي، اين وحدت را حفظ کنند. هيچ گاه اين قبيل اختلاف ها که وجود دارد و امري طبيعي است، آنان را فرقه فرقه نکند و به نزاع و درگيري و جنگ و عداوت با هم وادار ننمايد. لهذا در آياتي که مسلمانان را به وحدت دعوت و از اختلاف باز مي دارد، جمله ي «و لا تفرقوا» قيد گرديده است، مانند: «و اعتصموا بحبل الله جميعا و لا تفرقوا.»[5] (به ريسمان الهي چنگ بزنيد و از تفرقه بپرهيزيد)، «و ان اقيموا الدين و لا تنفرقوا.»[6] (دين را به پاي داريد و متفرق نشويد)، «و لا تکونوا کاالذين تفرقوا و اختلفوا.»[7] (مانند کساني که به تفرقه گراييدند و با هم اختلاف کردند نباشيد).

باري، مراد از وحدت اسلامي وحدت امت اسلام است، به عنوان يک امت به هم پيوسته، در عين برخورداري از آزادي محدود در بسياري از زمينه هاي علمي و عملي به شرط اينکه اين آزادي و اختلاف ناشي از آن، که يک امر طبيعي است، به فرقه فرقه شدن و دسته بندي و رقابت نامطلوب و بالاخره به نزاع و جنگ داخلي نينجامد.

2. سخن گفتن از وحدت، همواره توام با ياد کردن از اختلاف است. قرآن نيز غالبا

[صفحه 3]

در آيات بسيار، اين دو مفهوم- يعني وحدت و اختلاف- را با هم آورده است، مانند همان آيه ي سوره ي آل عمران که تقريبا همه ي داعيان و مناديان وحدت و مصلحان جهان اسلام، آن را شعار خود قرار داده و مي دهند: «و اعتصموا بحبل الله جميعا و لا تفرقوا و اذکروا نعمه الله عليکم اذ کنتم اعداء فالف بين قلوبکم فاصبحتم بنعمته اخوانا...»

علت تقارن و تلازم وحدت و اختلاف در کتاب و سنت و در سخنان مولي علي (ع) آن است که اگر اختلاف نباشد نياز به سفارش به وحدت نيست. توصيه به وحدت، همواره جهت پرهيز از اختلافت و تفرقه ي موجود يا متوقع است و به عبارت ديگر مراد از آن رفع اختلاف موجود و يا جلوگيري و دفع اختلافي است که خطر بروز آن احساس مي شود.

3. هنگام به خلافت رسيدن علي (ع)، زمينه ي اختلافات تشديد گرديده بود و پس از آن در دوران خلافت وي بر اثر جنگ ها و حوادث ناخواسته، شدت بيش تري پيدا کرد و به همين خاطر، مبارزه ي با اختلاف و دعوت به وحدت، در راس برنامه هاي آن حضرت قرار داشت. اختلافات و عداوت هاي قبيله اي که در تاريخ عرب ثبت گرديده، قرآن مکررا به آنها اشاره و از آنها منع کرده است. اين قبيل آيات را که اين جانب گرد آورده و با مطالعه ي آنها معتقد شده ام بسياري از آنها به اختلاف قومي و قبيله اي در بين عرب پيش از اسلام بر مي گردد، در سوره هاي آل عمران (105 -103)، انفال: (43) و حجرات (بيش تر آيات آن) آمده است. البته آيات بيش تري هم از قرآن در زمينه ي اختلافات ديني و عقيدتي است که علي (ع) در آن باره نيز سخن گفته است.

علي (ع) به اين گونه اختلافات ريشه دار عرب، در خطبه هاي خود پرداخته است که بعدا ذکر خواهد شد. اين اختلافات هر چند به طور موقت، با آمدن اسلام، فروکش کرد اما به کلي از ميان نرفت و رسوبات آنها باقي بود و در تحولات و حوادث مهم در طول تاريخ اسلام نقش داشت.

اختلاف عرب قحطاين و عدناني، اختلاف انصار و مهاجر که پس از اسلام پيدا شد،

[صفحه 4]

اختلاف خاندان هاشم و بني اميه و اختلافات قبايل ديگر با هم که در هنگام خلافت علي (ع) بروز کرد، پيش از آن هم در زمان روي کار آمدن خلفاي پيش از علي (ع) تاثير داشت که شواهد آن در تاريخ به چشم مي خورد.

علي (ع) وارث اين رقابت هاي قبيله اي و دسته بندي هاي سياسي بود که گاهي چنان اوج مي گرفت که حضرت مي فرمايد:

الا و ان بليتکم قد عادت کهيئتها يوم بعث الله نبيه صلي الله عليه و و سلم.[8] .

(آگاه باشيد که همانا بلاي (اختلاف شما) مانند روزي که خداوند پيغمبر خود را مبعوث کرد برگشته است.)

ال، علاوه بر همه ي اختلافات گذشته، پيش از روي کار آمدن علي (ع) حادثه ي قيام مردم عليه عثمان پيش آمد که از آن به «الفتنه الکبري» نام برده اند، فتنه اي که مردم را به جان هم انداخت و معاويه حداکثر استفاده را از آن برد و علي (ع) را متهم مي کرد که او محرک قتل خليفه است. اين شبهه و فتنه آن قدر بزرگ و گسترده بود که نه تنها توده ي مردم که خواص را هم فراگرفت و شخصيت هاي از صحابه به خاطر آن از بيعت با علي (ع) سر باز زدند. بخشي از نامه ها و خطبه هاي حضرت در رفع اين شبهه و در دفاع از خودش مي باشد که نه تنها دخالت در وقوع اين حادثه نداشته بلکه تا توانسته است از جان خليفه دفاع کرده است، چنان که گاهي مي فرمود:

و الله لقد دفعت عنه حتي خشيت ان اکون آثما.[9] .

(به خدا قسم تا آن حد، از عثمان دفاع کردم که خوف آن را دارم که مرتکب گناه شده باشم.)

بنابراين، علي (ع) در يک چنين جو ناآرام و متلاطمي به خلافت رسيد و هر چه دربرابر خود مي ديد، اختلاف، دسته بندي، دورويي، نفاق و توطئه بود. بنابراين حق داشت

[صفحه 5]

که تا اين حد درباره ي اختلاف و وحدت امت سخن بگويد.

کما اينکه درباره ي فتنه هم بسيار سخن گفته است[10] که خود جايگاه وسيعي در نهج البلاغه دارد. گويا نخستين گفتار وي درباره ي فتنه سخني است که در پاسخ عباس و ابوسفيان بر زبان جاري ساخته است. بنا به نقل سيد رضي در نهج البلاغه[11] هنگامي رسول خدا (ص) از دنيا رفت، عباس و ابوسفيان بن حرب به او پيشنهاد کردند که با او بيعت کنند و اين پس از آن بود که بيعت با ابوبکر در سقيفه انجام گرفته بود. فرمود:

ايها الناس، شقوا امواج الفتن بسفن النجاه و عرجوا عن طريق المنافره... (اي مردم موج هاي فته را با کشتي هاي نجات بشکافيد و از راه تک روي واختلاف، دوري گزينيد.)

البته درباره ي عباس، عموي پيغمبر (ص) و علي (ع) احتمال فتنه نمي رود، چه او پيش از بيعت مردم با ابوبکر هم به آن حضرت پيشنهاد بيعت کرد و گفت مردم خواهند گفت عموي پيغمبر با پسر عمويش بيعت کرده است و با تو بيعت مي کردند، اما احتمال فتنه گري ابوسفيان قوي است. در نقل ديگري آمده است که پس از بيعت مردم با ابوبکر، ابوسفيان نزد علي (ع) آمد و گفت: مي خواهم با تو بيعت کنم و من قادرم بين دو کوه مدينه را به حمايت تو پر از لشکر کنم!! علي به او فرمود: تو هنوز به نفاق خود باقي هستي!! اين قبيل قطعه هاي تاريخي بسيار پرمعني است و اوضاع و احوال جامعه ي اسلامي را هنگام رحلت رسول اکرم (ص) نشان مي دهد.

باري، شايد علي نخواسته بود صريحا به عباس و ابوسفيان بگويد: شما نفاق به خرج مي دهيد، لهذا مخاطب خود را مردم قرار داده است.

مسلما فتنه، مهم ترين عامل اختلاف است و همين جهت علي (ع) ضمن نکوهش مکرر از فتنه ماهيت و اثر و منشا آن را هم بارها به صور ذيل بيان کرده است:

[صفحه 6]

1. انما بدء وقوع الفتن اهواء تتبع و احکام تبتدع[12] .

2. ان الفتن اذا اقبلت شبهت و اذا ادبرت نبهت...[13] .

3. فتن کقطع اليل المظلم، لا تقوم لها قائمه و لا ترد لها رايه...[14] .

4. تمام خطبه ي 151[15] .

5. بخش مهمي از خطبه ي 15...[16] و جز اينها.


صفحه 2، 3، 4، 5، 6.








  1. سوره ي انبياء: 92، آيه ي ديگري به همين معني آمده است: «و ان هذه امتکم امه واحده و انا ربکم فاتقون» (سوره ي مومنون: 52). البته برخي از مفسرين اين دو آيه را به لحاظ اينکه پيش از آنها راجع به همه ي پيروان انبيا سخن رفته است، خطاب به همه دانسته و آنها را اختصاص به امت اسلام نداده اند.
  2. سوره ي آل عمران: 11.
  3. سوره ي بقره: 143.
  4. سيره ابن هشام، درالحياء التراث العربي، ج 2، ص 115.
  5. سوره ي آل عمران: 103.
  6. سوره ي نساء: 163.
  7. سوره ي آل عمران: 105.
  8. صبحي صالح، ص 57، خطبه ي 16.
  9. صبحي صالح، ص 358، خطبه ي 240.
  10. صبحي صالح، ص 756.
  11. صبحي صالح، ص 52، خطبه ي 5.
  12. صبحي صالح ص 88، خطبه ي 50.
  13. صبحي صالح ص 137، خطبه ي 93.
  14. صبحي صالح ص 148، خطبه ي 102.
  15. صبحي صالح ص 210.
  16. صبحي صالح ص 220.