سخنان و مرويات ابوبكر بن ابي قحافه












سخنان و مرويات ابوبکر بن ابي قحافه



الف:. ..فقال ابو بکر: صدق الله و رسوله، قال لي رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم ليلة الهجرة، و نحن خارجان من الغار نريد المدينة: کفي و کف علي في العدل سواء.[1] . ..ابو بکر گفت: خدا و رسولش راست گفتند، رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم در شب هجرت در حالي که بيرون از غار بوديم و اراده (رفتن) به مدينه را داشتيم به من فرمود: دست من و دست علي در عدل و داد برابر است.

ب: عن عائشة قالت، رأيت أبا بکر الصديق يکثر النظر الي وجه علي بن ابي طالب، فقلت: يا أبة انک لتکثر النظر الي علي بن ابي طالب؟فقال لي: يا بنية سمعت رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم يقول: النظر الي وجه علي عبادة.[2] .

عايشه گويد ابو بکر را ديدم که بسيار به چهره علي بن ابي طالب عليه السلام نگاه مي کند پس گفتم: اي پدر، همانا تو زياد به چهره علي نگاه مي کني. (علت چيست؟) گفت: دخترم از رسول خدا شنيدم که مي فرمود: نظر کردن بر چهره علي عبادت است.ج: عن ابن عمر قال: قال ابو بکر الصديق: ارقبوا محمدا صلي الله عليه و آله و سلم في أهل بيته، اي احفظوه فيهم فلا تؤذوهم.[3] .

از ابن عمر روايت شد که ابو بکر گفته است: رعايت کنيد محمد صلي الله عليه و آله و سلم را در (مورد) اهل بيت او.يعني حفظ کنيد (حرمت) او را در ميان اهل بيتش، پس اهل بيت آن حضرت را اذيت نکنيد.

د: از حارث ابن اعور روايت شد که روزي پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم در ميان جمعي از ياران خود حاضر بود، پس فرمود: به شما نشان مي دهم آدم عليه السلام را از جنبه علمش و نوح را از جنبه فهمش و ابراهيم را از جنبه حکمتش، پس چيزي نگذشت که علي عليه السلام آمد.ابو بکر عرضه داشت:

يا رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم اقتست رجلا بثلاثة من الرسل، بخ بخ لهذا الرجل، من هو يا رسول الله؟قال النبي صلي الله عليه و آله و سلم: أولا تعرفه يا ابا بکر؟قال: الله و رسوله اعلم.قال صلي الله عليه و آله و سلم: هو ابو الحسن علي بن ابي طالب عليه السلام فقال ابو بکر: بخ بخ لک يا ابا الحسن و اين مثلک يا ابا الحسن.[4] .

(ابو بکر عرضه داشت: ) يا رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم مردي را با سه نفر از پيامبران برابر کردي، به به به اين مرد، او کيست، اي رسول خدا؟پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: آيا او را نمي شناسي اي ابا بکر؟ابو بکر عرض کرد: خدا و رسولش داناترند. حضرت فرمود: او ابو الحسن علي بن ابي طالب عليه السلام است.پس ابو بکر گفت: به به به تو اي ابو الحسن، مثل تو کجا خواهد بود اي ابو الحسن.

ه: قال الشعبي: بينا ابو بکر جالس اذ طلع علي بن ابي طالب من بعيد فلما رآه ابو بکر قال: من سره ان ينظر الي اعظم الناس منزلة و اقربهم قرابة و افضلهم دالة و اعظمهم غناء عن رسول الله صلي الله عليه (و آله) و سلم، فلينظر الي هذا الطالع.[5] .

شعبي گفت: وقتي ابو بکر در جايي نشسته بود، علي بن ابي طالب عليه السلام از دور نمايان شد، چون ابو بکر او را ديد گفت: هر کس خودش دارد که بنگرد به کسي که بزرگترين مردم است در مقام و منزلت، و نزديکترين مردم است به پيامبر، و برترين مردم است در نام و نشان، و بزرگترين مردم است در بي نيازي از مردم، که از جهت رسول الله به دست آورده، بنگرد به اين کسي که از دور نمايان شد.و: عن زيد بن علي بن الحسين قال: سمعت ابي علي بن الحسين يقول: سمعت أبي الحسين بن علي يقول: قلت لأبي بکر، يا ابابکر، من خير الناس بعد رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم؟فقال لي: ابوک[6] ،. ..

از زيد بن علي بن الحسين عليه السلام روايت شد که گفت: از پدرم علي بن الحسين عليه السلام، شنيدم که مي فرمود: از پدرم حسين بن علي عليه السلام شنيدم که مي فرمود: به ابو بکر گفتم، اي ابو بکر، بهترين مردم بعد از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم چه کسي است؟به من گفت: پدر تو،. ..

ز: عن معقل بن يسار المزني قال: سمعت أبا بکر الصديق يقول: علي بن ابي طالب عترة رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم[7] .

از معقل بن يسار مزني روايت شد که گفت: از ابوبکر شنيدم که مي گفت: علي بن ابي طالب از اهل بيت و خاندان رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم است.

ح: (الرياض النضرة ج 2، ص 163) قال: جاء ابو بکر و علي عليه السلام يزوران قبر النبي«صلي الله عليه (و آله) و سلم»بعد وفاته بستة ايام، قال علي عليه السلام لأبي بکر: تقدم فقال ابو بکر: ما کنت لأتقدم رجلا سمعت رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم يقول: علي مني بمنزلتي من ربي.[8] .

(در کتاب رياض النضرة ج 2، ص 163) گويد: ابو بکر و علي عليه السلام براي زيارت قبر مطهر رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم شش روز پس از رحلت حضرت مشرف شدند، علي عليه السلام به ابو بکر فرمود: پيش برو (و جلو حرکت کن) ابو بکر گفت: من هرگز بر مردي تقدم نمي جويم که خود شنيدم رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم (در باره او) مي فرمود: علي نزد من منزلتي را دارد که من آن منزلت را در پيشگاه پروردگارم دارم.

ط:. .. (عن) معقل بن يسار المزني يقول:

سمعت ابابکر الصديق يقول لعلي بن ابي طالب، عقدة[9] رسول الله، صلي الله عليه و آله و سلم.[10] .

از معقل ابن يسار مزني روايت شد که مي گفت:

شنيدم که ابو بکر به علي بن ابي طالب عليه السلام مي گفت: «عقدة رسول الله» (يعني کسي که عقد بيعتش را با مسلمين پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم منعقد کرد)

ي: عن قيس بن حازم قال:

التقي ابو بکر الصديق و علي بن ابي طالب، فتبسم ابو بکرفي وجه علي فقال له ما لک تبسمت؟قال: سمعت رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم يقول: لا يجوز احد الصراط الا من کتب له علي الجواز.[11] .

از قيس بن حازم روايت شد که: ابو بکر با علي بن ابي طالب ملاقات کرد، پس ابو بکر به چهره علي عليه السلام نگاه کرده و تبسم مي نمود، علي عليه السلام به او فرمود: چرا تبسم مي کني؟گفت: شنيدم پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم مي فرمود: هيچ کس بر صراط نمي گذرد، مگر کسي که علي برايش گذرنامه صادر کرده باشد.

ک: ابو بکر در موارد متعدد، بالاي منبر و در حضور تعداد زيادي از مسلمانان گفت:

اقيلوني، اقيلوني و لست بخير منکم و علي فيکم[12] .

«مرا رها کنيد، مرا رها کنيد، که من بهترين شما نيستم در حالي که علي در ميان شماست».









  1. ابن مغازلي در مناقب، حديث 170، ص 129.

    - و ابن عساکر در شرح حال امام علي عليه السلام از تاريخ دمشق، ج 2، ص 438، اواخر حديث 953 (شرح محمودي).

    - شيخ سليمان قندوزي حنفي در ينابيع الموده، باب مناقب السبعون، ص 277، حديث 17 و ص300.

    - متقي هندي در کنز العمال، ج 11، ص 604 (مؤسسة الرساله بيروت، چاپ پنجم)، و ديگران.

  2. ابن کثير در البداية و النهاية، ج 7، ص 358.

    - سيوطي در تاريخ الخلفاء، ص 172.

    - ابن مغازلي در مناقب، ص 210، حديث 252، ط 1.

    - ابن عساکر در شرح حال امام علي عليه السلام از تاريخ دمشق، ج 2، ص 391، حديث 895 (به شرح محمودي)، و ديگران.

  3. شيخ سليمان قندوزي حنفي در ينابيع الموده، باب 54، ص 194 و 356.

    - و متقي هندي در کنز العمال، ج 13 - ص 638 (مؤسسة الرسالة بيروت، چاپ پنجم).

  4. «بوستان معرفت»تأليف سيد هاشم حسيني تهراني، ص 447 به نقل از: مناقب خوارزمي، فصل 7، ص 45.
  5. «بوستان معرفت»ص 650 به نقل از: ابن عساکر در تاريخ امير المؤمنين عليه السلام، ج 3، ص 70، حديث 1100 و از مناقب خوارزمي فصل 14، ص 98.
  6. «کنز العمال»، ج 12، ص 489 (مؤسسة الرسالة بيروت، چاپ پنجم).
  7. همان مأخذ، ج 13، ص 115.
  8. آثار الصادقين، ج 14، ص 277، به نقل از فضائل الخمسه، ج 1، ص 297.
  9. العقدة: کحرمة، و الجمع عقد کحرم، الولاية.البيعة المعقودة.
  10. ابن عساکر در شرح حال امام علي عليه السلام از تاريخ دمشق، ج 3، حديث 1092، ص 54.
  11. نقل از سيد جواد مهري در مقدمه کتاب«آنگاه هدايت شدم»تأليف دکتر سيد محمد تيجاني سماوي ص 2 به نقل از: ابان السمان در الموافقه، ص 137، و ابن حجر در الصواعق المحرقه، ص 126 و ابن مغازلي شافعي در مناقب علي عليه السلام ص 119.
  12. «چرا شيعه شدم» تأليف جناب محمد رازي، ص 332 به نقلش از: فخر رازي در نهاية العقول، طبري در تاريخ خود، بلاذري در انساب الاشراف، سمعاني در فضائل، غزالي در سر العالمين، سبط ابن جوزي در تذکره، قاضي فضل بن روزبهان و ابن ابي الحديد و ديگران.

    - قابل ذکر است که صحت اين گفتار ابو بکر در کلمات علي عليه السلام در نهج البلاغه کاملا روشن است، آنجا که فرمود: «فيا عجبا بينا هو يستقيلها في حياته اذ عقدها لاخر بعد مماته»يعني«پس چقدر جاي تعجب و شگفت است که ابو بکر استقاله مي کرد (و امتناع مي نمود) از خلافت در حال حيات خود در حالي که گره مي زد خلافت را براي ديگري (يعني عمر) بعد از مرگش».