مقابله با تبعيض، راهكار اصولي عدالت اجتماعي















مقابله با تبعيض، راهکار اصولي عدالت اجتماعي



يکي از جنبه هاي بارز امام علي (ع)، برابري همگان در برابر قانون و استفاده ي همگان از سرمايه هاي ملي است. در نظام عدل امام علي (ع) هيچ يک از مسئولين عالي رتبه حق ندارند که براي خود امتيازات ويژه قايل شوند. شيوه ي عدل علي (ع) در ابتداي حکومتش همگان را متعجب ساخت، چون تمام اموال و ثروت هاي کلاني را که از سوي خلفاي پيشين به اشخاص بخشش و عطا شده بود به طور کلي مصادره نمود. اين يکي از مهم ترين و صريح ترين روش هاي انقلابي و عدالت خواهانه ي آن حضرت بود که به مذاق خيلي ها خوش آيند نبود. زيرا با منافع و ثروت هاي باد آورده ي آنها کاملا در تضاد بود.

[صفحه 11]

آري، بخششهاي بي حد و حصري که از سوي عثمان در زمان خلافتش به خويشاوندان و نزديکانش صورت گرفته بود و بنا به نقل قول اکثريت قريب به اتفاق مورخان، صدها هزار درهم از بيت المال و نيز مقادير زيادي از جواهر و زيور آلات، زمين هاي آنچناني و هزاران غلام و کنيز و مرکب هاي گران قيمت را به نور چشمانشان خصوصا دامادش (حارث بن حکم) و نيز عبدالله بن خالد و (مروان)، عبدالله بن سعد ابي سرح و صدها هزار نفر ديگر از اين قماش افراد، اهدا کرده بود همه ي اينها به دست توانمند منادي عدل و داد، پيشواي آزادگان، علي (ع) از حلقوم يکايک افراد بيرون کشيده شد. او در اجراي عمل اسلامي و انساني، به هيچ کس ملاحظه اي نمي کرد و اين است معنا و مفهوم عدالت و مبارزه با تبعيض و افزون طلبي. حتي در برابر برادرش عقيل که نزد آن حضرت مانده بود تا سهم بيش تري را از بيت المال به او تخصيص دهد، با قاطعيت تمام، درخواست وي را رد نمود که نقل آن به کرات در تاريخ آمده است. بنابراين سيره ي علي (ع) و حکومت او چنان است که خود حضرت و نزدکان ايشان، مثل مردم عادي در برابر قانون مساوي و برابرند.

او نمايندگان سياسي خود را نيز به اين امر سفارش مي نماي، چنان که مالک اشتر نخعي مي نويسد:

و اياک و الاستئثار بما الناس فيه اسوه.[1] .

(از مقدم داشتن خود در اموري که مردم در آن مساويند بپرهيز.)

بعد از اينکه به تفصيل و اختصار درباره ي نحوه برخورد حضرت با مساله فساد اداري و تبعيض و رشا و ارتشا پرداختيم، اينک دنباله بحث را پي گيري مي کنيم. هدف از اينکه اين بخش بيش از بخش هاي ديگر مورد بحث و بررسي قرار گرفت اين است که سيماي عدالت امام (ع)، از وراي خطبه ها و نامه ها و نقل قول ها بهتر شناخته شود.

[صفحه 12]


صفحه 11، 12.








  1. نهج البلاغه، نامه ي 53.