مبارزه مستمر و جدي با فساد مالي، پيش شرط اجراي عدالت ...















مبارزه مستمر و جدي با فساد مالي، پيش شرط اجراي عدالت در جامعه



وجود فساد و تقلب اقتصادي و اختلاس و ارتشا و رشد فزاينده ي آن در سيستم اداري هر کشور، باعث انحطاط جامعه و مانع رشد وتوسعه ي جامعه است و عدم مقابله با آن،نظام را از درون با خطري جدي مواجه مي سازد. حضرت علي (ع) نيز کرارا در بحث هاي مختلف به آن اشاره نموده اند و از آن به عنوان وسيله ي تباهي حکومت ياد مي کنند و آنچه در نظر امام است و آن را ريشه يابي درست و منطقي نموده اند ريشه ي آن را در کارگزاران و دست اندرکاران نظام سياسي که عامل بروز اين پديده هستند مي بينند. به اين معنا که مسئولان ذي ربط، حقوق مردم را ايفا نمي کنند و مردم، ناگريز حق خود را با اعطاي رشوه مي گيرند. امام (ع) خطاب به سرداران لشکرها مي فرمايند:

اما بعد، فانما اهلک من کان قبلکم انهم منعوا الناس الحق فاشتروه و اخذوهم بالباطل فاقتدوه! نهج البلاغه، نامه ي 79.(

(اما بعد، آنان که پيش از شما بودند، تباه شدند، چون حق مردم را ندادند تا

[صفحه 7]

آنکه مردم آن را به رشوه خريدند و آنها را به راه باطل بردند و آنان نيز پيرو باطل گرديدند.)

آنچه مسلم است اين است که اگر اين روش در ميان مردم رايج شود، به مرور زمان مردم عادت مي کنند که همه ي خواسته هاي خود را با رشوه به دست آورند، هر چند حق آنها نباشد و در اينجاست که باز هم عدالت قرباني مي شود. چون رواج اين پديده ي شوم در بين مردم يک جامعه باعث مي شود که حقوق افراد پايمال شود. لذا بر مبناي نظام حکومتي امام علي (ع)، دست اندرکاران حکومت موظفند که به طور زيربنايي و با تنظيم برنامه هايي، تمهيداتي را فراهم آورند تا زمينه ي پيدايش آن در همه ي سطوح جامعه از ميان برود. اين روش امام در برخورد با فساد مالي ودستگاه هاي حکومتي است. امام نه تنها خود به اعمال و رفتار ديگران نظارت مي کرد، بلکه همواره نگهبان و مراقب اعمال خود نيز بود زيرا با توجه به اينکه ايشان در طول مدت کوتاه خلافتشان به عنوان فرد درجه ي يک سياسي محسوب مي شدند طبعا از سوي افراد و گروه ها هدايايي براي ايشان آورده مي شود که بعضي از آنها از روي قلب سالم بدون مکر فرد بود و امام (ع) هم فورا اين موضوع را متوجه شده و هديه را قبول مي کرد. ولي بعضي ديگر مربوط به افرادي بود که مقاصد و اهداف شومي را در پس اين هديه پنهان کرده بودند و امام (ع) باز هم به صراحت متوجه ي اين موضوع مي شدند و فورا از پذيرفتن آن خودداري مي کردند. در زمان خلافت اميرالمومنين (ع) شخصي بنام اشعث بن قيس هديه اي براي حضرت آورد و امام (ع) ناراحت وخشمگين شد. خوب است اصل ماجرا را از زبان آن مرد مبارزه با فساد و ارتشاي نظام اداري بشنويم. خود حضرت در خطبه ي 224، اين ماجرا را چنين شرح مي دهد:

شگفت آورتر از سرگذشت عقيل آن است که شبي کسي به ديدار ما آمد و ظرفي سرپوشيده آورد که درونش حلوايي آغشته به روغن و قند بود. چنان به نظرم ناخوش آمد که گويي آب دهان مار بدان آميخته، يا زهر مار بر آن

[صفحه 8]

ريخته اند. گفتم: صله است يا زکات يا صدقه است که گرفتن صدقه بر ما نارواست. گفت: نه اين است و نه آن، بلکه هديه است. گفتم: مادرت بر تو بگريد! آمده اي مرا از راه دين خدا بگرداني يا ديوانه اي يا ديو گرفته که بيهوده سخن مي راني ؟ به خدا اگر هفت اقليم را با آنچه زير آسمان هاست به من بدهند تا خدا را نافرماني نمايم و پوست جوي را از دهان مورچه اي به ناروا بربايم، چنين نخواهم کرد. دنياي شما نزد من خوارتر است از برگي که در دهان ملخ است که آن را مي جود و طعمه ي خود مي نمايد. علي را چه کار با نعمتي که نپايد و لذتي که به سر آيد؟.

به اين ترتيب، بسا هديه که در حکم همان رشوه است و نتيجه ي يکساني دارد، لذا حضرت، کارگزاران نظام را از دريافت رشوه و هديه- هر دو- بر حذر مي دارد و کساني را که از اين فرمان تخلف مي نمايند، علاوه بر عزل، به اشد مجازات مي رساند، چون لازمه ي عدل علوي همين است.


صفحه 7، 8.