احتراز شديد از ظلم












احتراز شديد از ظلم



و الله لان ابيت علي حسک السعدان مسهدا و اجر في الاغلال مصفدا، احب الي من ان القي الله و رسوله يوم القيامه ظالما لبعض العباد، و غاصبا لشيئي من الحطام.[1] .

قسم به خداوند که اگر شب را بيدار به روي خار سعدان- که خاري است نوک تيز- بگذرانم و مرا در غل بسته و بر زمين بکشند، پس من محبوبتر است از اين که فردا در روز قيامت، خدا و پيغمبر خدا را ملاقات کنم در حالي که به يکي از بندگان، ظلم کرده باشم و چيزي را به عنوان غصب از کسي گرفته باشم.

و بعد درباري عقيل مي فرمايد:

برادر من آمد و توقعش اين بود که مقداري از بيت المال را به او بدهم، آهن را داغ کردم، به دستش نزديک کردم، فريادي زد، گفتم تو از آهني که انساني داغ کرده، ناراحت مي شوي و اظهار ناراحتي مي کني و ليکن از من مي خواهي که در لهيب آتش جهنم در افتم؟

و در آخرش مي فرمايد:

سوگند به خدا اگر هفت اقليم زمين را با آنچه که زير آسمانهاست به من بدهند تا به ستم از مورچه اي که پوست جوي را به لانه اش مي برد، بگيرم، حاضر نيستم اين کار را بکنم.









  1. خطبه شماره 215.