آينده بني اميّه











آينده بني اميّه



و در تداوم اين افشاگري در خطبه 166 فرمود:

افْتَرَقُوا بَعْدَ أُلْفَتِهِمْ، وَتَشَتَّتُوا عَنْ أَصْلِهِمْ. فَمِنْهُمْ آخِذٌ بِغُصْنٍ أَيْنََما مَالَ مَالَ مَعَهُ. عَلَي أَنَّ اللَّهَ تَعَالَي سَيَجْمَعُهُمْ لِشَرِّ يَوْمٍ لِبَنِي أُمَيَّةَ، کَمَا تَجْتَمِعُ قَزَعُ الْخَرِيفِ! يُؤَلِّفُ اللَّهُ بَيْنَهُمْ، ثُمَّ يَجْمَعُهُمْ رُکَاماً کَرُکَامِ السَّحَابِ؛ ثُمَّ يَفْتَحُ لَهُمْ أَبْواباً.

يَسِيلُونَ مِنْ مُسْتَثَارِهِمْ کَسَيْلِ الْجَنَّتَيْنِ، حَيْثُ لَمْ تَسْلَمْ عَلَيْهِ قَارَةٌ، وَلَمْ تَثْبُتْ عَلَيْهِ أَکَمَةٌ، وَلَم يَرُدَّ سَنَنَهُ رَصُّ طَوْدٍ، وَلَا حِدَابُ أَرْضٍ.

يُذَعْذِعُهُمُ اللَّهُ فِي بُطُونِ أَوْدِيَتِهِ، ثُمَّ يَسْلُکُهُمْ يَنَابِيعَ فِي الْأَرْضِ، يَأْخُذُ بِهِمْ مِنْ قَوْمٍ حُقُوقَ قَوْمٍ، وَيُمَکِّنُ لِقَوْمٍ فِي دِيَارِ قَوْمٍ.

وَايْمُ اللَّهِ، لَيَذُوبَنَّ مَا فِي أَيْدِيهِمْ بَعْدَ الْعُلُوِّ وَالَّتمْکِينِ، کَمَا تَذُوبُ الْأَلْيَةُ عَلَي النَّارِ.

ترجمه: «مسلمانان، پس از وحدت و برادري به جدايي و تفرقه رسيدند، و از ريشه و اصل خويش پراکنده شدند، تنها گروهي شاخه درخت توحيد را گرفتند، و به هر طرف که روي آورد. همسو شدند، امّا خداوند مسلمانان را به زودي براي بدترين روزي که بني اميّه در پيش دارند جمع خواهد کرد، آن چنانکه قطعات پراکنده ابرها را در فصل پاييز جمع مي کند، خدا ميان مسلمانان ألفت ايجاد مي کند، و به صورت ابرهاي فشرده در مي آورد، آنگاه درهاي پيروزي برويشان مي گشايد، که مانند سيلي خروشان از جايگاه خود بيرون مي ريزند،

(چونان «سيل عِرَم» که دو باغستان «شهر سَبا» را درهم کوبيد، و در برابر آن سيل هيچ بلندي و تپّه اي برجاي نماند، نه کوه هاي بلند و محکم، و نه برآمدگي هاي بزرگ، توانستند برابر آن مقاومت کنند)

خداوند بني اميّه را مانند آب در درون درّه ها و رودخانه ها پراکنده و پنهان مي کند، سپس چون چشمه سارها بر روي زمين جاري مي سازد، تا حق برخي از مردم را از بعضي ديگر بستاند، و گروهي را توانايي بخشيده در خانه هاي ديگران سکونت دهد.

به خدا سوگند! بني اميّه پس از پيروزي و سلطه گري، همه آن چه را که به دست آوردند از کفشان مي رود، چنانکه چربي بر روي آتش آب شود.»[1] .









  1. خطبه 166 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلّف، که برخي از اسناد و مدارک آن به شرح زير است:

    1- کتاب ارشاد ص373/154: شيخ مفيد (متوفاي 413 ه)

    2- کتاب النهاية ج 1 ص 46: ابن أثير شافعي (متوفاي 606 ه)

    3- منهاج البراعة ج 2 ص 142: ابن راوندي (متوفاي 573 ه)

    4- غررالحکم ج 5 ص 117: آمدي (متوفاي 588 ه)

    5- بحارالانوار ج 8 ص 692 کمپاني: مجلسي (متوفاي 1110 ه)

    6- کتاب النهاية ج 5 ص 239 (ماده هبل): ابن أثير شافعي (متوفاي 606 ه)

    7- منهاج البراعة ج 2 ص 48: ابن راوندي (متوفاي 573 ه)

    8- شرح نهج البلاغه ج 8 ص 268: ابن ابي الحديد (متوفاي 656 ه)

    9- عيون الحکم والمواعظ: ابن شاکر واسطي(متوفاي 600ه)

    10- بحارالانوار ج 77 ص 430: مجلسي (متوفاي 1110 ه).