اصناف المتعلّمين











اصناف المتعلّمين



هَا إِنَّ ها هُنَا لَعِلْماً جَمّاً (وَأَشَارَ بِيَدِهِ إِلَي صَدْرِهِ) لَوْ أَصَبْتُ لَهُ حَمَلَةً! بَلَي أَصَبْتُ لَقِناً غَيْرَ مَأْمُونٍ عَلَيْهِ، مُسْتَعْمِلاً آلَةَ الدِّينِ لِلدُّنْيَا، وَمُسْتَظْهِراً بِنِعَمِ اللَّهِ عَلَي عِبَادِهِ، وَبِحُجَجِهِ عَلَي أَوْلِيَائِهِ؛ أَوْ مُنْقَاداً لِحَمَلَةِ الْحَقِّ، لَا بَصِيرَةَ لَهُ فِي أَحْنَائِهِ، يَنْقَدِحُ الشَّکُّ فِي قَلْبِهِ لِأَوَّلِ عَارِضٍ مِنْ شُبْهَةٍ. أَلَا لَا ذَا وَلَا ذَاکَ! أَوْ مَنْهُوماً بِاللَّذَّةِ، سَلِسَ الْقِيَادِ لِلشَّهْوَةِ، أَوْ مُغْرَماً بِالْجَمْعِ وَالْإِدِّخَارِ، لَيْسَا مِنْ رُعَاةِ الدِّينِ فِي شَيْ ءٍ، أَقْرَبُ شَيْ ءٍ شَبَهاً بِهِمَا الْأَنْعَامُ السَّائِمَةُ! کَذلِکَ يَمُوتُ الْعِلْمُ بِمَوْتِ حَامِلِيهِ.

ترجمه: اقسام دانش پژوهان

بدان، که در اينجا (اشاره به سينه مبارک کرد) دانش فراواني انباشته است، اي کاش کساني را مي يافتم که مي توانستند آن را بياموزند، آري تيزهوشاني مي يابم امّا مورد اعتماد نمي باشند، دين را وسيله دنيا قرار داده، و با نعمت هاي خدا بر بندگان، و با برهان هاي الهي بر دوستان خدا فخر مي فروشند. يا گروهي که تسليم حاملان حق مي باشند امّا ژرف انديشي لازم را در شناخت حقيقت ندارند، که با اوّل شبهه اي، شک و ترديد در دلشان ريشه مي زند، پس نه آنها، و نه اينها، سزاوار آموختن دانشهاي فراوان من نيستند. يا ديگري که سخت در پي لذّت بوده، و اختيار خود را به شهوت داده است، يا آن که در ثروت اندوزي حرص مي ورزد، هيچکدام از آنان نمي توانند از دين پاسداري کنند، و بيشتر به چهارپايان چرنده شباهت دارند، و چنين است که دانش با مرگ دارندگان دانش مي ميرد.