روح شناسي











روح شناسي



حکمت 108 نهج البلاغه

عجائب الرّوح

وَقَالَ عليه السلام: لَقَدْ عُلِّقَ بِنِيَاطِ هذَا الْإِنْسَانِ بَضْعَةٌ هِيَ أَعْجَبُ مَا فِيهِ: وَذلِکَ الْقَلْبُ.

وَذلِکَ أَنَّ لَهُ مَوَادَّ مِنَ الْحِکْمَةِ وَأَضْدَاداً مِنْ خِلَافِهَا؛ فَإِنْ سَنَحَ لَهُ الرَّجَاءُ أَذَلَّهُ الطَّمَعُ، وَإِنْ هَاجَ بِهِ الطَّمَعُ أَهْلَکَهُ الْحِرْصُ، وَإِنْ مَلَکَهُ الْيَأْسُ قَتَلَهُ الْأَسَفُ، وَإِنْ عَرَضَ لَهُ الْغَضَبُ اشْتَدَّ بِهِ الْغَيْظُ، وَ إِنْ اَسْعَدَهُ الرِّضي نَسِيَ التَّحَفُّظَ وَ إِنْ غَالَهُ الخَوْفُ شَغَلَهُ الْحَذَرُ وَإِنِ اتَّسَعَ لَهُ الْأَمْرُ اسْتَلَبَتْهُ الْغِرَّةُ، وَإِنْ أَفَادَ مَالاً أَطْغَاهُ الْغِنَي، وَإِنْ أَصَابَتْهُ مُصِيبَةٌ فَضَحَهُ الْجَزَعُ، وَإِنْ عَضَّتْهُ الْفَاقَةُ شَغَلَهُ الْبَلَاءُ، وَإِنْ جَهَدَهُ الْجُوعُ قَعَدَ بِهِ الضَّعْفُ، وَإِنْ أَفْرَطَ بِهِ الشِّبَعُ کَظَّتْهُ الْبِطْنَةُ. فَکُلُّ تَقْصِيرٍ بِهِ مُضِرٌّ، وَکُلُّ إِفْرَاطٍ لَهُ مُفْسِدٌ.

ترجمه: حکمت 108

شگفتي هاي روح آدمي

و درود خدا بر او فرمود: به رگهاي دروني انسان پاره گوشتي آويخته که شگرف ترين اعضا دروني اوست، و آن قلب است، چيزهايي از حکمت، و چيزهايي متفاوت با آن، در او وجود دارد.

پس اگر در دل اميدي پديد آيد، طمع آن را خوار گرداند، و اگر طمع بر آن هجوم آورد حرص آن را تباه سازد، و اگر نوميدي بر آن چيره شود، تأسّف خوردن آن را از پاي درآورد، اگر خشمناک شود کينه توزي آن فزوني يابد و آرام نگيرد، اگر به خشنودي دست يابد، خويشتن داري را از ياد برد، و اگر ترس آن فرا گيرد پرهيز کردن آن را مشغول سازد.

و اگر به گشايشي برسد، دچار غفلت زدگي شود، و اگر مالي به دست آورد، بي نيازي آن را به سرکشي کشاند، و اگر مصيبت ناگواري به آن رسد، بي صبري رسوايش کند، و اگر به تهيدستي مبتلا گردد، بلاها او را مشغول سازد، و اگر گرسنگي بي تابش کند، ناتواني آن را از پاي درآورد، و اگر زيادي سير شود، سيري آن را زيان رساند، پس هر گونه کُندروي براي آن زيانبار، و هرگونه تُندروي براي آن فساد آفرين است.