ابن ابي الحديد
اُنْظُرْ اِلَي الْفَصاحَةِ کَيْفَ تُعْطي هذا الرَّجُلَ قِيادَها «فصاحت را ببين که چگونه افسار خود را به دست اين مرد (علي عليه السلام) داده و مهار خود را به او سپرده است. بسيار تعجّب آور است، نظم عجيب اين الفاظ را[1] تماشا کن، ببين چگونه در رديف هم قرار گرفته و با نظم و سرعت يکي پس از ديگري به آساني مي آيند و در اختيار او قرار مي گيرند. درست مانند چشمه اي که خود بخود و بدون زحمت از زمين مي جوشد.» تا مي رسد به آخر فصل (يَوْماً واحِداً) که هر دو منصوبند و اين نوع بيان در واقع يکنوع معجزه است از انواع اعجاز قرآن، سپس ابن ابي الحديد با تعجّب فراوان به سخن خود چنين ادامه مي دهد: «سبحان اللَّه جواني عرب، در شهري چون مکّه، بدون برخورد با حکيمي، بزرگ مي شودو با اين حال سخنانش در حکمت نظري و نکات الهي برتر از سخنان افلاطون و ارسطو قرار مي گيرد. و با اهل حکمت عملي، معاشرت نکرده است، امّا از سقراط بالاتر رفته است. ميان شجاعان و دلاوران تربيت نشده است «زيرا مردم مکّه اهل جنگ نبوده و تجارت پيشه بودند» امّا شجاعترين بشري از کار در آمد که بر روي زمين راه رفته است. اين مرد فصيح تر از سحبان[2] و قُس[3] از کار در آمد و حال اينکه قريش افصح عرب نبودند.[4] . و درباره فصاحت حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام بعد از نقل سخن جعفر بن يحيي که گفته بود: علي عليه السلام فصيح قريش است. چنين مي گويد: ما هرگز شکّ و ترديد نداريم در اينکه کلام علي عليه السلام به جز کلام خدا و پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم از کلام همه انسانها از اوّلين و آخرين که بلاغت عرب سخن مي گويند، فصيح تر است.[5] .
ابن ابي الحديد در شرح نامه اميرالمؤمنين عليه السلام به عبداللَّه بن عبّاس چنين مي گويد: